چکیده:
علمای وهابیت درباری در طول سالیان دراز در کنار حکام آل سعود و سایر سردمداران مستبد به دفاع از آنان و شرعیسازی اقدامات مجرمانهشان مشغول بودهاند و بر همین اساس بیشترین ضربهها را بر پیکره جوامع اسلامی فرود آورده و جایگاه دین و دستورهای نجاتبخش اسلام عزیز را در حد ابزاری در دست این حکومتها تنزل دادهاند. از این رو، مسلمانان باید برای شناخت این افراد و تفکرات و حیلههای آنان تلاش کنند و پرده از واقعیت وجودی این طیف بردارند.در این نوشتار سعی شده است که علاوه بر آشنایی با تفکرات این جریان منحرف، تا حدی به نقد این تفکرات پرداخته شود و تناقضات موجود در این جریان فکری برای مخاطبان گرامی روشن گردد.
خلاصه ماشینی:
"اشکال دوم این است که چرا سید قطب در این موضع و در سایر کتب خویش، هیچ حرفی از شرک در عبادت نزده است؟ چرا زیارت قبور، غلو در اهلبیت:، اشک ریختن برای ایشان، ساختن ضریح برای آنان و زیارت قبورشان را شرک نخوانده و توجهی به آن نکرده است؟ 1 هر انسان منصفی که با تفکرات و تاریخ وهابیت اندکی آشناست، بهخوبی میداند که اشکال اول ربیع، قبل از سید قطب، به شخص ربیع و همفکران وهابی او وارد است؛ زیرا محمد بنعبدالوهاب نخستین شخصی بود که تمام جوامع و ملل مسلمان را صراحتا کافر و مشرک خواند و حتی با کمک محمد بنسعود به کشتار مسلمین و غارت اموال آنان در جزیرة العرب پرداخت؛ 2 در صورتی که سید قطب و همفکران او به بهانه کفر و شرک دست به کشتار مسلمین نزدند.
1 بنابراین استاد اعظم وهابیان (ابنتیمیه) نه تنها منتقدین به صحابه را زندیق نمینامد، بلکه حتی اگر کسی قائل به کفر آنان شود، به عقیده او کافر نیست و حتی صفت منافق را هم بر او منطبق نمیداند، بلکه چنین فردی را تنها انسانی جاهل و ظالم محسوب میکند البته اگر ابنتیمیه در این دوره میزیست و عقاید مسلمانان آزادهای همچون سید قطب را مخالف سیاستهای اربابان صهیونیستی وهابیت میدید، او نیز همچون شاگردانش، دست بر شمشیر تکفیر و تفسیق میبرد و فرزندان اسلام را قربانی مطامع غرب و حکام خودخوانده کشورهای اسلامی میکرد."