چکیده:
تحولات اجتماعی و سیاسی و فرهنگی ایران در دوران قاجار جامعه به شدت سنتی ایران را در برابر امواج تمدن غربی قرار داد و در مجموع، شرایطی به وجود آورد که تا آن زمان برای جامعه ایران بی سابقه بود. پژوهش حاضر در پی پاسخ گویی به این پرسش است که آیا شرایط ویژه اجتماعی و فرهنگی عهد قاجار تاثیری در شعر و نقاشی این دوران گذاشته است؟ و اگر پاسخ مثبت است، آیا تاثیر پدیدآمده در این دو حوزه هنری مشابه بوده است یا خیر؟ بدین منظور نخست با بررسی شرایط اجتماعی و فرهنگی عهد قاجار و پژوهش در شعر و نقاشی این دوران درمی یابیم که، در هر دو حوزه جریان های چهارگانه متناظری وجود داشته که دو جریان از آن ها کاملا جدید است. تمسک شاعران و نقاشان به شیوه های گوناگون بیان هنری چیزی نیست جز آزمونی برای برون رفت از بحران اجتماعی ـ فرهنگی دوران قاجار. نتیجه گیری مقاله آن است که شرایط اجتماعی مشترک تاثیری واحد در این دو هنر بر جای گذاشته؛ تاثیری که سرگذشت آن ها را به گونه ای دور از انتظار به یکدیگر شبیه ساخته است.
خلاصه ماشینی:
"ادبیات پارسی معاصر،پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی سال اول،شمارۀ دوم،پاییز و زمستان 1390،صص 39-55 شعر و نقاشی در دوران قاجار؛چالش سنت و مدرنیته افسانه خاتونآبادی{P*P} چکیده تحولات اجتماعی و سیاسی و فرهنگی ایران در دوران قاجار جامعۀ به شدت سنتی ایران را در برابر امواج تمدن غربی قرار داد و در مجموع،شرایطی به وجود آورد که تا آن زمان برای جامعۀ ایران بیسابقه بود.
در شعرهای او،«افکار دموکراتیک به خوبی انعکاس یافته و دردهای جامعه،مانند تزویر و دورویی،بیچارگی و نادانی مردم،عادات زشت و خرافات و تعصبات مذهبی شدیدا مورد بحث و انتقاد قرار گرفته است و نیز در شعر او جایگاه رفیعی برای بیان وضع نامطلوب زنان در جامعۀ ایرانی اختصاص یافته»(همان:415)،اما با وجود همۀ این نوآوریها،«ایرج در وزن و قافیۀ شعر تصرف نکرده و از همان اصول قراردادی قدما پیروی میکند.
شعر نو بد از ظهور اسلام در ایارن تا انقلاب مشروطیت،هیچ تحول اجتماعیای را نمیشناسیم که به اندازۀ این انقلاب،چنین دگرگونی ژرفی در شرایط اجتماعی و فرهنگی جامعه پدید آورده باشد؛بنابراین،جای شگفتی نیست که چنین تحولی را در سبک و بیان شعری نیز مشاهده کنیم: در آغاز مشروطیت سینهها مالامال از گفتنیها بود؛اما گویندگان و نویسندگان برای بیان اندیشه و احساسات خود راهی نمیشناختند.
با تأمل در باب چرایی شباهت شگفتآور جریانهای چهارگانه در شعر و نقاشی نتیجه میگیریم که شرایط اجتماعی و فرهنگی مشترک سرگذشت مشترکی را برای این دو هنر رقم زده است؛زیرا «هنر شکلی است از شعور اجتماعی و بازتاب فعال واقعیتهای عینی زندگی در جامعه است»(فاروق فلاح،1374:48).
نکتۀ جالب توجه دربارۀ محمود خان،معروف به ملک الشعرای کاشانی،که پدربزرگ او نیز در دوران آغا محمد خان و فتحعلی شاه ملک الشعرای معروف دربار ایران بود،آن است که شیوۀ او در نقاشی کاملا با شیوۀ شاعری او متفاوت بود."