خلاصه ماشینی:
"تاریخپژوهی حسابداریحسابداری مالی:پژوهش شناختشناسی(2) (به تصویر صفحه مراجعه شود)بخش نخست این مقاله در شمارهی 240 چاپ شد.
بنابراین،حسابداریاثباتی فرض میکند پژوهش حسابداری را میتوانبرای پیشبینی واکنشهای بازار به افشای اطلاعاتحسابداری به کار گرفت،ولی نمیتواند تجویز کندکه سود چگونه باید در صورتهای مالی اندازهگیریشود یا قیمت سهام چگونه و برمبنای کدام اطلاعاتحسابداری باید ارزشیابی شود.
این تغییر شناختشناسیدر نظریهی حسابداری مالی را میتوان به عنوانانقلابی در علم حسابداری دانست،که در آن آگاهیمرتبط با پارادایم قدیمی،با آگاهی مرتبط با پارادایمجدید که در این مورد،رویکردی پیشبینیگر است،جایگزین شده است.
نظریهی اثباتی عموما در(به تصویر صفحه مراجعه شود)حوزهی پژوهشهای حسابداری حسابداری مالی پذیرفته شد،و آزمون و پژوهش فرضیههای بازارهای کارا،سبدسرمایهگذاری،و نمایندگی را برمبنای مفروضاتنظریههای اقتصاددانان نوکلاسیک رایج کرد.
همزمان،پژوه علمی در حسابداری تحتتأثیرنیروهای اجتماعی و محیطی نیز قرار گرفته است،که به دو جریان پژوهشی متفاوت منتهی شده است:آمریکای شمالی و اروپایی.
جریان آمریکای شمالی پژوهش حسابداری،کهبه عنوان جریان اصلی شناخته شده است،مبتنی برمفاهیم اقتصادی است و در چارچوبی مبتنی برروشاثباتی قرار دارد که خود این چارچوب،اساسا مبتنیبر موارد زیر است:1)طرح فرضیه 2)نظریههای اقتصادی برای پشتیبانی از فرضیه 3)آزمونهای تجربی با استفاده از فنون اقتصادسنجی 4)نتیجهگیریهای که میخواهند نظریه بسازند تاموضوعاتی را تبیین و پیشبینی کند.
در این خط پژوهشی،پدیدهی حسابداری را نمیتوان درون بهترین راهحلشدنی(هنجاری)یا مجموعهای از فرضیاتی کهباید آزمون شوند(اثباتی)تصور کرد؛در عوض قضیه ایناست که نیروهایی کهحسابداری را شکل میدهند،باید با مجموعهای از تعاملات اجتماعی درگیر درعرصهی مباحثه توصیف شوند.
این تأثیربه شکل استانداردهای طراحیشده برای کنترل رویههای عملی حسابداری مالی،به جای تشویق مباحثه دربارهی ناهمسانیهای بین واقعیت سرمایهی شرکت وارزشیابی آن اتفاق افتاده است."