چکیده:
بیداری اسلامی حرکت جوشان و مقابله مهمی است که از دو قرن پیش در جهان اسلام در مقابل سلطه و هجوم استعمار مغرب زمین آغاز شد. این واکنش ابتدا «سلبی» بود و بیشتر مقابله با هجوم نظامی غربی ها را درپی داشت، ولی علاوه بر هجوم نظامی غرب، تسلط سیاسی و فراتر از آن تسلط فرهنگی و فکری را نیز درپی داشت. بنابراین، کشورهای اسلامی با توجه به ظرفیت و توان فکری و سیاسی شان به پاسخ گویی و واکنش بدان پرداختند. امروز انقلاب اسلامی، که در بطن خود نظام سیاسی نیرومند و بزرگی را برپا داشته است و به علت توجه و تعمق در مرحله «جنبش نرم افزاری»، نوعی افق «تمدن اسلامی جدیدی» را می تواند نشان دهد. عبور از نقطه سلبی تا «مرحله ایجابی و ثبوتی»، که سطح جدیدی از ظرفیت بیداری اسلامی را نشان می دهد، حرکت تکاملی بیداری اسلامی را، در مقابله نهایی تا آخرین لایه های تمدن مادی غرب، به دنبال دارد و شاید این مرحله همان «پرسش از غرب» و «جوهر افول یابنده تمدن غربی» باشد که در «ساحت تکاملی بیداری اسلامی» خود را نمایان می کند. این تلاقی تکامل بیداری سیاسی، که درحقیقت آشکارسازی افول مدرنیته و تمدن تک ساحتی و مادی غرب است، مطلب مهمی است که دغدغه دیروز، امروز، و فردای ماست و امروز در ساحت تمدن انقلاب اسلامی با الهام گرفتن از مکتب اهل بیت عصمت و طهارت (ع) بهتر می تواند خود را آشکار کند و ایده و اندیشه جدیدی را عرضه کند که نه «بنیادگرایی» و نه «اصلاح طلبی» و نه «سکولار» است، بلکه راه جدیدی است که علاوه بر «اعتدال و تعمق» از متن اسلام ناب و براساس قرآن و عترت است.
خلاصه ماشینی:
"این تلاقی تکامل بیداری سیاسی،که در حقیقت آشکار سازی افول مدرنیته وتمدن تک ساختی و مادی غرب است،مطلب مهمی است که دغدغۀ دیروز،امروز،و فردای ماست و امروز در ساخت تمدن انقلاب اسلامی با الهام گرفتن از مکتباهل بیت عصمت و طهارت(ع)بهتر میتواند خود را آشکار کند و ایده و اندیشۀجدیدی را عرضه کند که نه«بنیادگرایی»و نه«اصلاحطلبی»و نه«سکولار»است،بلکه راه جدیدی است که علاوهبر«اعتدال و تعمق»از متن اسلام ناب و بر اساسقرآن و عترت است.
به نظر میرسد با حذف رقبای گوناگون از صحنۀ بینالمللی و سیاسی و حتی فکری،مثل حذف مارکسیسم و نظریات واسطهای برآمده از آن،این دو تفکر یعنی دو تفکرانضمامی دین غرب و یا«التقاطی و تفاهمی کردن»مفاهیم آن همچنان مهمترینصورت مسئلهای است که به دهۀ سوم انقلاب اسلامی کشیده شده است؛نخست،مفاهیمغربی به«استخدام»اندیشۀ اسلامی در خواهند آمد،دوم این دو حوزۀ فکری سعی در ایجاد«تفاهم»و یافتن اشتراکهای خود دارند.
انقلاب اسلامی در واپسین سالهای دهۀ سوم و دهۀ چهارم خود بین دو تفکر«استخدامی»یا«انضمامی»یا«التقاط و تفاهم»به کدام سو میرود؟به نظر میرسد اینپرسش به پیش فرضی اساس باز میگردد که انقلاب اسلامی در زایش اندیشههای نو از دلسنت و ارزشهای دینی توفیق بیشتر یحاصل میکند و طرحی نو را در عالم جدید ایجادکرده است که در این طرح نو دو قسمت عمده از تمدن و عالم غرب ارزیابی مجدد شد:1.
به خوبی معلوم است ظرفیتسازی تمدنی که در جهت بیداری اسلامی در پی الگوینظامسازی مطرح میشود به نحوی است که مطلق و کمال بودن تمدن مادی غرب رابه چالش میکشد و این مسئله در حقیقت فلسفۀ اسلامی و به عنوان نوعی جوهرۀ افول یابندۀتمدن غربی در خور فهم و نظر مینماید."