چکیده:
قرآن کتاب الهی و آسمانی اسلام که محتوای آن مورد قبول بهائیان (هرچند ادعائی) نیز هست، مشخصه هائی برای کتاب آسمانی معرفی می کند که کتب مقدس بهائی در تمام موارد فاقد آن ویژگی هاست، کتاب های بیان، ایقان و اقدس که به دستان ضعیف و ناتوان مدعیانی دروغین به نگارش در آمده تا به عنوان وحی آسمانی به بندگان خدا عرضه گردد، در این تحقیق به عنوان سه کتاب اصلی فرقه بهائی از زوایای مختلف مورد نظر و توجه قرار گرفته است. کتابشناسی آثار، ارزش و اعتبار آنها برای بهائیان و بررسی مشخصه های اثبات کننده جعلی بودن و عدم وحیانی بودن این آثار وجهه همت قرار گرفته است که در ابتدا کتاب بیان به عنوان اصلی ترین اثر مورد نقد قرار گرفته و نقص و اختلاف و فقر محتوائی، اشتباهات ادبی و در نهایت بی معنا بودن احکام بابی به معرض قضاوت نهاده شده است. کتاب ایقان نیز به عنوان نخستین تالیف حسینعلی نوری (بهاءالله) در اثبات مدعای باب در این مقاله کاویده شده و با عناوین دروغ پردازی در مورد تاریخ نگارش اثر /ایقان متمم بیان نیست/ ایقان و دعوت به ترک عقل /ابراز کینه و نفرت از علما / تحریف آیات قرآن، روایات و ایقان و اغلاط نقد و بررسی شده است. اقدس نیز که بهائیان آن را مهیمن بر جمیع کتب و صحائف آسمانی می دانند مورد توجه قرار گرفته است و کوشش شده تا با نگاهی به سبب نگارش و نقص و اختلاف در کتاب اقدس، عربی بودن اقدس، غلط نویسی های بسیار و عدم جامعیت کتاب به اثبات ادعا پرداخته گردد.
خلاصه ماشینی:
"** با توجه به گسترش عرصههای اطلاعاتی در زمانۀ فعلی و کمتر شدن امکانحک و اصلاح منشورات پر از غلط رهبران بهائیی،سازمان رهبری بهائیت باقبول اختلافات ایقان با آیات و روایات اسلامی کوشش کرده است تا اینتحریفات آشکار را تنها اختلاف لفظی معرفی نماید و در مقدمۀ همین کتابنوشتهاند:«لازم است گفته شود که جمال اقدس ابهی حضرت بهاء الله بعضی ازآیات کتب مقدسه با احادیث اسلامی را به مضمون در این سفر منیع نقلفرمودهاند؛لذا متن این قبیل منقولات ممکن است در موارد چند با اصل مندرج(*)همان،ص 47،89 چاپ سنگی.
اما کتاب اقدس که به عنوان کتاب آسمانی به پیروان میرزا حسینعلی نوریعرضه شده است علیرغم آنکه میرزا حسینعلی آئین خویش را اگرچه در عراقعرب اما برای بابیان ایرانی بنیاد نهاد و حیطه تبلیغ آئین خود را نیز در ایران قرارداده بود و این برخلاف سنت الهی در نظام ارسال رسل است،واقعا دلیل قابلاعتنائی برای عربی بودن این آثار به دست نمیآید؛زیرا باید این آثار یا به زباناولین گروه یا لا اقل برای اکثریت پیروان نازل میشد که بنا بر مشاهدات وتحقیقات میدانی نگارنده پیروان عربزبان بهائیت از نظر تعداد اقلیت بسیارمحدودی هستند؛ یا آنکه از نظر ادبی چنان ارزش فوق العادهای داشت که میتوانستتوجیهکنندۀ نزول به زبان عربی باشد امابه طرز فاحشی اقدس و سایرآثار عربی میرزا حسینعلی ارزش ادبی نیز ندارند و این در حالی استکه میرزا حسینعلی بهاء الله به واسطه تحصیلات بیشتر و زندگی درممالک عرب،عربی را خیلی بهتر از باب میدانست،اما مانند علی محمدشیرازی اغلاط بسیاری در آثارش دیده میشود که به گوشههایی از آنذیلا اشاره میشود: «انا امرناکم بکسر حدودات النفس و الهوی لا ما رقم من القلم الاعلیانه لزوح الحیوان لمن فی الامکان»(اقدس):3) «حدود»جمع«حد»است و«حدودات»در واقع جمع بستن مجدد کلمۀ جمعبه نحو نامتعارف است که از منظر علم صرف غلط شمرده میشود."