چکیده:
فقه شیعه که همواره در فرایند روزآمدی و نوگرایی قرار داشته و به نیازهای زمانه خویش پاسخ گفته است، در پسامد پیروزی انقلاب اسلامی ایران و ضرورت تحول جدی همراه نیازهای نوپدید، در بررسی موضوعات حکومت دینی و پاسخ گویی به مسائل گوناگون در گستره مدیریت نظام سیاسی، گام های اساسی برداشته و همچنان در این مسیر حرکت می کند. توفیق در این مسیر در گرو تحول در عرصه های متفاوت فقه است که از آن میان می توان به اموری چون: «ضرورت بازخوانی اهداف و غایات فقه»، «تحول در روش اجتهاد»، «توسعه در منابع فقه»، «عنایت به موضوع شناسی تخصصی در استنباط» و «تخصصی شدن عرصه های متفاوت فقه» اشاره کرد. این تحقیق با عنایت به مقولات یاد شده، نوگرایی فقه در عصر حاضر و مقتضیات آن را بررسی کرده است.
خلاصه ماشینی:
"تبیین هدف و غایت در نظر گرفته شده در شریعت،برای فقه،در گرو پاسخبه پرسشهایی است که برخی از آنها چنین است: -موضوع فقه چیست؟حکم یا نظریه،حق یا تکلیف؟ -متعلق تکلیف در فقه چیست؟فرد،جامعه یا حکومت؟ -عایت فقه و شریعت،ادارۀ امور فردی مؤمنان است یا به ادارۀ نظام سیاسی نیزتعمیم مییابد؟ -آیا فقه شیعه مجموعهای از عناصر مرتبط،بههم پیوسته و دارای نظام است کههر بخش آن،قسمتی از نیازهای فردی،اجتماعی و حکومتی مردم مسلمان راتأمین میکند یا اینکه فقه،مجموعۀ استنباطهای پراکندۀ فقیهان در خصوصبرخی مسائل مورد ابتلای مردم مؤمن است؟ در پاسخ به این پرسشها باید گفت دانش فقه،ارزش مقدمی دارد و به جهتسامان بخشیدن به زندگی عینی مردم در تمام شئون و حوزههای فردی واجتماعی و تطبیق آن با موازین شریعت،و نه فقط به سبب پیچیدگیهای علمی،دارای مطلوبیت است.
در این صورت،فقیه میبایست با ایجاد اصلاحات وتغییراتی در دستگاه استنباطی،بهگونهای موضوعات و مسائل را استنباطکند که در عین استناد به آموزههای اسلامی،از ناتوانی شریعت درانطباق با زمانه جلوگیری کند؛چنانکه روش برآمده از اصولتأسیس شده توسط وحید بهبهانی،موجب تحول اساسی و گذر از فقهاخباری و توانایی پاسخگویی به بسیاری از مباحث سیاسی روز شد(ازآن جمله میتوان به پیدایش نظریۀ ولایت عامۀ فقیهان توسط وی وشاگردان ایشان اشاره کرد)و روش شیخ انصاری باعث تحولی شگرفدر استنباط احکام،در مقایسه با زمان پیش از خود شد و بستری برایتحولات فراوان در عرصۀ استنباط تا عصر حاضر شده است."