چکیده:
در این نوشتار برآنیم تا شعار «الرضا من آل محمد» را بررسی کنیم؛ شعاری که
عباسیان با تکیه بر آن توانستند بسیاری از بنیهاشم و شیعیان آنان ـ بهویژه ایرانیان ـ را
با خود همراه کرده و مدتها چهره واقعی خود را در پشت آن پنهان سازند.
این بررسی، در چهار محور الرضا در لغت عرب، الرضا در عرف مسلمانان در دو
قرن نخست هجری، الرضا در دعوت عباسی و الرضا نزد دعوت شدگان تقدیم
میگردد.
خلاصه ماشینی:
"مرد گفت: از این جایگاهی که در آن نشستهای خبرم ده؟ آیا به اجتماع امت است یا به قهر و غلبه؟ مأمون گفت: نه به این است و نه به آن، بلکه کسی که عهدهدار حکومت مسلمانان بود، من و برادرم را جانشین خود کرد، «فلما صار الأمر الی، علمت أنی محتاج الی اجتماع کلمة المسلمین فی المشرق والمغرب علی الرضا بی: چون حکومت به من رسید، دانستم در انتخاب خودم به اجتماع رأی مسلمانان در شرق و غرب نیازمندم» و دیدم که اگر حکومت را رها کنم مسلمانان با هم نزاع میکنند؛ کار اسلام پریشان و کار مسلمانان آشفته میگردد؛ جهاد باطل، حج متوقف و راهها ناامن میشود، «فقمت حیاطة للمسلمین الی ان یجمعوا علی رجل یرضون به فأسلم الیه الأمر:(21) پس برای حفظ مسلمانان حکومت را بهعهده گرفتم تا اینکه آنان بر کسی که مورد قبول همه باشد گرد آیند و من حکومت را به او بسپارم.
«الرضا من آل محمد» در نزد سران دعوت و عباسیان، امام عباسی بود، ولی عامه افرادی که به دعوت پیوسته بودند از این امر آگاه نبودند، لذا هنگامی که امام عباسی خواست «ابومحمد صادق» را برای دعوت به خراسان روانه کند، برای پرهیز از افشای چهره واقعی خود به وی تأکید کرد که از برخورد با دعوتگران علوی بهویژه شخصی به نام «غالب» ـ که به شدت دوستدار علویان بود ـ پرهیز کند، ولی غالب از آمدن ابومحمد آگاه شد و به نزد او رفت و بین آن دو درباب برتری عباسیان و علویان مناظرهای سخت درگرفت."