چکیده:
برقراری و ایجاد یک محیط امن و با ثبات از جمله دغدغه های هر حکومتی تلقی می شود و امنیت ملی هر
کشوری جدا از امنیت اجتماعی آن نیست. از این رو داشتن بکک جامعهی باثبات از مهمترین وظایف دولت به
شمار می آید؛ اما قبل از آن که حکومت بتواند به ایجادهچنین محیطی اقدام کند باید ساختارهای
کار کردها و وظایف خود را دقیق پی ریزی کند تا منجرابه بحران و ناهنجاری ذاخلی نشود. شکل گیری یک
جامعهی ایمن فقط از وظایف دولت نیست بلکه مشارکت مردم دزاشکل گیری یک محیط امن نقش به سزایی
دارد. به خصوص که بسیاری از ناهنجارهای داخلی توسط خود آن جامعه ایجاد می گردد؛ اما یک سری
تهدیدهای بیرونی هستند که با برهم زدن نظم درون جامعه امنیت ملی را به خطر می اندازد. به ویژه این که این
تهدیدات با پدیده جهانی شدن همراه باشد. از این رو واکنش ها و سیاست هایی که در مقابله با این تهدیدها
وجود دارد اهمیت پیدا می کند. هدف این تحقیق پرداختن به مقولهی امنیت اجتماعی بر اساس دیدگاه دویچ و
امنیت ملی بر اساس دیدگاه باری بوزان می باشد و در راستای این هدف به تهدیدهای داخلی و خارجی خواهیم
پرداخت.
خلاصه ماشینی:
"این گونههای مختلف رفتاریمستلزم آن است که امنیت ملی در جهان سوم را نه حاصل ساختار قدرت بین المللی و یا ساختهرژیم خود کامه بلکه بر آمده از صورت بندی خاصی بدانیم که به طور تاریخی و اجتماعی تداومیافتهاند.
صرف نظر از این واقعیت،مواجههی غیر فرهنگی با مقولههای فرهنگیموضوعی است که همواره کشور ما را در برابر تهدیدات فرهنگی آسیبپذیر بیشتر یک مبحث تشریفاتی مینماید که گویی تاپیش از بدل شدن به یک بحران انتظامی و امنیتی از جایگاهی شایسته در ساختار نظام امنیت ملیکشور برخوردار نیست.
تهدیدهای غیر مستقیم منظور از تهدیدهای غیر مستقیم اسرائیل،تهدیدهایی است که اسرائیل از طریق دیگر کشورها وتخریب روابط ایران با دنیای خارج و تأثیرگذاری بر روابط سیاسی و اقتصادی جمهوری اسلامیایران در سطح بین المللی و منطقهای بر امنیت ملی ج.
در جوامع جهان سوم،قانون غالبا جنبه نمایش دارد لکن در عمل بدان رفتار نمیشود که خود ناشی از عدم التزام قانونگذاران ومجریان قانون به مقررات است؛اجرای روندی قانون در این کشورها من جمله ایران منوط بهتمرکز قدرت دولتی و اجرای دقیق قوانین و یکسان انگاشتن کلیه شهروندان،در برابر آنهاست کهالبته تحقق آن،پذیرفتن و جا افتادن مفهوم راستین حکومت در بین زمامداران و آحاد جامعه رامیطلبد که یکی از لوازم آن اولویت بخشیدن به حقوق شهروندی در مقایسه با مناسبات فردی وارتباطات گروهی است.
امنیت بحثی است که فقط توسط دولتانجام نمیگیرد بلکه شهروندان نیز بعد اصلی این فرآیند را شکل میدهند بنابراین خودآگاهیملت نیز نقش بسزایی در شکلگیری امنیت در جامعه دارد که دولت میتواند با آموزشهایسیاسی و فرهنگی تأثیر بسیار مثبتی را ایجاد کند."