چکیده:
روضهخوانی و انعقاد مجالس روضه میان شیعیان ایران از جایگاه خاصی برخوردار
است که در روزگار حکمرانی قاجاریان و به ویژه دوران زمامداری ناصرالدین شاه
رونق بهسزایی یافت و بیش از پیش مرسوم شد. از اوان مشروطیت بر اثر آشنایی با
افکار نو و توجه بیشتر به امور سیاسی و اجتماعی از درون مجالس روضهخوانی،
تشکلهای مذهبی ـ سیاسی شکفته شد و پس از وقایع شهریور 1320 به بار نشست.
با این همه به نقش اجتماعی روضهخوانها و واعظان که مجری مجالس روضهخوانی
بوده و با عامه مردم ارتباط تنگاتنگ داشتهاند کمتر توجه شده است.
در این نوشتار کوشش شده با سیری در کتاب درةالتاج و مرقاة المعراج، تألیف
یکی از روضهخوانان بنام، ضمن آشنایی با آرا و افکار مؤلف، تصویری از مجالس
روضهخوانی ارائه گردد.
خلاصه ماشینی:
"گزارش مستوفی راجع به روضه و روضهخوانی حاکی از آن است که در آن هنگام روضهخوانها دو صنف بودهاند: «یکی واعظین که بعد از خطبه افتتاحیه و طرح کردن یکی از آیات قرآن، وارد تحقیق در اطراف آیه شده و با ذکر امثال و حکم، مطالب عالی اخلاقی و مذهبی را تشریح و توضیح و با ذکر اشعار مناسب، مطالب را دلنشین کرده و در آخر هم مقداری ذکر مصیبت نموده، منبر خود را به دعای شاه اسلام و عموم مسلمانان و صاحبخانه ختم میکردند.
و ان دیگری بگوید: دیدم میان دسته یک خوشگلی که میخواند اشعار ملا شعبان اما اگر نمیبود در موسم مصیبت میپختم آن جوان را، وان کار بود آسان وان دیگری بگوید: حالت دگر ندارم از بس که چای خوردم در منزل علیخان همی خوردم و بگفتم چایی به من ندادید یک سینی هم آنجا دزدیدم از میانشان وان دیگری بگوید یک جفت کفش تازه من هم زدم از آنها با بادگیر غلیان وان دیگری بگوید گر گریهام نیاید اخ تف به چشم مالم تا تر شوند مژگان [ص 107 ـ 108] تاج واعظ در پی ریشهیابی علل این همه نابهنجاری در رفتار دینی مردم و اجرای مراسم و مناسک برخاسته از پارهای سنتها که با جوهره دین قرابت چندانی نداشت، نبود."