چکیده:
ماهیت ذهن، حالات ذهنی و نسبت این حالات با بدن و حخالات بدنی از قدیمی ترین و در عین حال دشوارترین مسائل فلسفی اند که همواره در کانون پژوهش های فلسفی در باب ذهن - یا نفس- جای داشته اند و دستگاه های فلسفی هر کدام با توجه به مبنای جهان شناختی خود در مورد آن به اظهار نظر پرداخته اند. در عصر حاضر و در فلسفه ذهن معاصر، این مسائل عرصه رفت و آمد انواع دیدگاه های فیزیکی انگار یا دیدگاه هایی که به نوعی رویکردی مادی انگارانه دارند، بوده اند. این مقاله در پی آن ات که پس از اشاره ای بسیاری اجمالی به معنای اصطلاح «فیزیکی انگاری» ، توجه خود را به مشکلاتی که این دیدگاه با آن در گیر است، معطوف کند. «حالات آگاهانه» ذهن ما و به بیان دقیق تر، نوعی از آگاهی با عنوان «آ"اهی پدیداری»، نقشی کانونی در اعتراضات مطرح شده علیه فیزیکی انگاری دارند. این نوشتار ضمن واکاوی معانی گوناگون آگاهی، برآگاهی در معنای پدیداری آن و اهم مشکلات ناشی از آن، که در صدد انکار و نفی مادی انگاری یا فیزیکی انگاری اند، متمرکز خواهد بود و هدف اصلی آن، واکاوی و نقد و بررسی و تا حدودی دفاع و پیش از آن به دست دادن شرحی روشن از سه استدلال کلاسیک و مهم علیه فیزیکی انگاری است. در این مسیر تاکید بر این خواهد بود که این سه استدلال به رغم قابل دفاع بودن، صرفا ناظر به سطح ویژگی ها می باشند.
خلاصه ماشینی:
این نوشتار ضمن واکاوی معانی گوناگون آگاهی، بر آگاهی در معنای پدیداری آن و اهم مشکلات ناشی از آن،که درصدد انکار و نفی مادیانگاری یا فیزیکیانگاریاند،متمرکز خواهد بود و هدف اصلی آن،واکاوی و نقد و بررسی و تا حدودی دفاع و پیش از آن به دست دادن شرحی روشن از سه استدلال کلاسیک و مهم علیه فیزیکیانگاری است.
1. فیزیکیانگاری چنانکه در مقدمه نیز اشاره شد،فیزیکیانگاری به عنوان رهیافتی مابعد الطبیعی به جهان، صرفا محدود به بحث رابطۀ ذهن و بدن نمیشود؛ایدهای است برای تبیین تمامی پدیدهها؛ اما ما بحث خود را تنها بر این مسئلۀ خاص متمرکز میکنیم.
نکتۀ سوم و آخر هم اینکه وقتی صحبت از این میشود که آنچه موجب میشود یک حالت ذهنی به لحاظ پدیداری آگاهانه باشد،این است که در مورد حالت مذکور چیزی&%04523NHZG045G% وجود دارد که در مورد آن میتوان گفت:در آن حالت بودن چینن حسی دارد»یا در مورد آن میتوان پرسید«بودن در آن حالت چگونه حسی دارد؟»،نمیشود به نام مبتکر اینگونه مشخص کردن معنای آگاهی پدیداری،یعنی نیگل اشارهای نکرد.
او در مقالۀ مشهور و کلاسیک خود با عنوان تأملبرانگیز«خفاش بودن چگونه حسی دارد» )?tab a eb ot ekil s'ti tahW( برای نخستین بار آگاهی پدیداری را اینگونه معرفی کرد: این حقیقت که یک اندامواره صاحب تجربهای آگاهانه است،نهایتا به این معنا است که در مورد آن چیزی وجود دارد که در موردش میتوان گفت صاحب آن تجربه بودن یک چنین حسی دارد...