چکیده:
رشد و تکامل تاریخنگاری در گستره فرهنگ و تمدن اسلامی مرهون کوشش مورخان
بسیاری است؛ یکی از این مورخان خلیفة بن خیاط عصفری صاحب دو کتاب تاریخ و
طبقات است که در میان پژوهشگران و دانشجویان تاریخ اسلام چندان شناخته شده
نیست. وی در اواخر قرن دوم و اوایل قرن سوم قمری در بصره میزیسته و یکی از
پیشگامان تاریخنگاری به شیوه سالشمار و نیز طبقات نگاری میباشد. در نوشتار حاضر
زندگی و کتاب تاریخ وی به اختصار بررسی شده است.
خلاصه ماشینی:
"اهمیت این کتاب در آن است که حاوی قدیمیترین شرح وقایع عمده اسلامی است که به ما رسیده، زیرا کتب پیش از آن یا تک نگاریهایی بیش نبود یا چون سیره ابن اسحاق و طبقات ابن سعد علیرغم داشتن مطالب بسیاری در مورد تاریخ اسلام تنها به قسمتی از آن میپرداختند، در ضمن از لحاظ سبک نویسندگی نیز حائز اهمیت است،(36) چنان که روش وی در کتابت تاریخ جامع بین روش علمای حدیث و اخباریان میباشد.
(42) اما این نظر قطعا صحیح نیست، زیرا اگر چه خلیفه از مدائنی روایات بسیاری نقل کرده است، ولی همان گونه که گفته شد بیشتر روایات مربوط به سیره از ابن اسحاق نقل شده است و تنها تا وقایع سال 131ق از مدائنی روایت میکند.
مؤلف به دوره خلافت امویان در دمشق و به مسائل مربوط به سیاست خارجی اسلامی و به خصوص گسترش امپراطوری اسلام توجه خاص(58) داشته است و تاریخ خلافت عباسی را تا پایان خلافت هارون الرشید به همان سبک و روش دوران خلفای راشدین و اموی مینویسد، یعنی در ذیل هر سال به ذکر اسامی امیر حج و وفیات و وقایع مهم میپردازد و پس از ذکر فوت خلیفه، اسامی عمال و قاضیان وی را ذیل نام ولایات و اسامی صاحبان دیوانها را ذیل نام هر دیوان میآورد،(59) ولی حوادث دوران امین و مأمون و معتصم و واثق را که معاصر وی بودهاند و محتمل است خود شاهد بسیاری از آنها بوده و اطلاعات دست اولی راجع به آنها در اختیار داشته است بسیار مختصر و فشرده بیان میکند(60) و تقریبا به ذکر نام امیر حج و وفیات هر سال اکتفا میکند."