چکیده:
قوام نبوت و بعثت انبیا وحی و ارتباط غیبی خدا با انسان های برگزیده ای است که پیام آور هدایت الهی بر بشریت اند. وحی در صحنه عالم طبیعت چهره می گشاید، اما خود، پدیده ای فرا طبیعی و به دور از دسترس نامحرمان است و تنها جان ملکوتی پیام گیران الهی در کانون بارش آن آبشار صفابخش قرار می گیرد. راز چگونگی آن اتصال حضوری و ارتباط روحانی بر غیر وحی آوران پوشیده است. اما ره آورد آن حضور تکرارناپذیر بعثت پیامبر در سوق آدمیان به سوی تعالی وجودی است. نهضت های اصلاحی پیامبران یک حقیقت تاریخی است که آثار ژرف فرهنگی و معنوی آن را نمی توان در جای جای تاریخ حیات بشر نادیده انگاشت. انسان های معمولی گرچه به طور مستقیم و بی واسطه نمی توانند مخاطب و گیرنده وحی آفریدگار باشند، لکن تناسب و هم آوایی پیام آن پاکدامنان صادق الهی با جان و فطرت درونی و خرد انسانی باعث آن است که او هرگز خود را بی نیاز از چراغ وحی نبیند. تحلیل و تفسیر ماهیت وحی و چگونگی آگاهی یابی پیامبران، برای ما غایبان از صحنه های حضور ربانی امری نامقدور است؛ اما آثار وحی محمدی6 یعنی قرآن، بر بلندای تاریخ بشر با حضور مدلل و بانگ رسا هماره از همگان می خواهد که در آن بیندیشند و اگر در الهی بودن آن تردیدی داشته آن را پدیده ای انسان ساخته می پندارند، به حکم این که خود نیز انسان اند، - به معنای عام - همه توان و نیروهای خود را در کار اندازند و مانند آن را بسازند، اگر درماندند مطمئن باشند که این کتاب پرتوی از علم الهی و رهاورد وحی پروردگار به محمد 6 است.(1) از سوی دیگر با خرسندی می توان در تاریخ ظهور وحی قرآنی شخصیتی چون علی بن ابی طالب را یافت که از همان آغاز رسالت پیامبر اسلام همپای رسول ا شاهد وحی آسمانی بوده است: «قل کفی با شهیدا بینی و بینکم و من عنده علم الکتاب.» رعد/ 43 این گواه صادق تجلیات وحی قرآنی برای ما گفتنی های بسیار دارد
خلاصه ماشینی:
"از این روی به خاطر این که در دورانهای گذشته بشر به یک سطح از شرایط فرهنگی اجتماعی مطلوبی نرسیده بود که توان حفظ و حراست پیام آسمانی را عهده دار گردد و به قصور و تقصیر کتابهای الهی تحریف یا نابود میشد؛ و از سوی دیگر اجتماع انسانی در روند تکاملی خود همواره مواجه با نیازهای جدید و روابط پیچیده میگردید؛ بالطبع به تناسب این مقتضیات و ضرورتها خداوند شریعتی جدید میفرستاد لیکن وقتی جامعه انسانی به مرحلهای از بلوغ فکری و رشد فرهنگی رسید که پذیرای اخذ و فهم نقشهی کلی مسیر زندگی گردید و واجد استعداد نگهداری قانون اساسی الهی شد و در پرتو تفکر خلاق (اجتهاد) خویش توانست جزئیات و فروعاتی را که به مرور زمان و پیشرفت اجتماعی پدید میآید در پرتو خطوط اساسی شریعت کشف و استنباط نماید؛ آیا ضرورتی برای تجدید شریعت باقی میماند؟ وقتی پذیرفتیم ـ در پرتو دلایل حقانیت وحی ـ وحی محمدی صلیاللهعلیهوآلهوسلم دفتر کامل راهنمای وجود انسان است که از سوی آفریدگار حکیم و عالم به تمام نیازهای انسان و به اقتضای سرشت تغییرناپذیر او فرستاده شده است، و تحریف ناپذیری ابدی آن تدبیر و تضمین شده است."