خلاصه ماشینی:
"در واقع،مسئله اصلی این است که با توجه به حاکمیتمباحث جهانی شدن در ابعاد مختلف(از جمله اقتصاد)و ترویج آن از سوی نهادهایسرمایهدارانه از یک طرف و تجربۀ عملی )ecitcarP( کشورهای مختلف جهان دراتخاذ و اجرای اصول و موازین برآمده از آن از طرف دیگر،با عنایت به اینکه«اسلام»در مباحث معرفت شناسی و هستیشناسی با«لیبرالیسم»تفاوتهای بنیادینی است،آیاصحبت از مدلهای رشد و توسعۀ اسلامی جایز است؟IB} {o(*)استادیار روابط بینالملل دانشگاه فردوسی مشهد moc.
اما آیا به راستی جهان شدن تنها به مفهوم عالم گیر شدن تکنولوژی غربیاست؟آیا این تکنولوژی یک ظرف تو خالی،خنثی و بیرنگ و بو است یا اینکه باورها وارزشهای خاصی را با خود حمل میکند؟اگر تکنولوژی دارای رنگ و بیو فرهنگی وارزشی است؛کدام الگوهای فرهنگی،سیاسی و اقتصادی در فرایند جهانی شدن باعالم گیر شدن تکنولوژی،جهانی و فراگیر میشود؟تا چه اندازه این الگوها با نظام ارزشیاسلام و باورهای دینی سازگاری دارد؟ در بخش قبل گفته شد که از طرفی،رویۀ تکنولوژیک جهانی شدن نیز با باورهایفرهنگی و نظام ارزشی بیارتباط نیست و برخی از لوازم و پیامدهای ارزشی و فرهنگی را باخود حمل میکند.
)01:9991,nivrI( برخی از نویسندگان،باز تولید بنیادگرایی و رشد و احیای اسلامی(از جمله اقتصاد اسلامی)در کشورهای اسلامی را از این منظر به بحث میگذارند و رشد بنیادگرایی جدید را واکنشیدر برابر تمامیت طلبی غرب ارزیابی میکنند که از طریق فرایند جهانی شدن تلاش میکند تاهژمونی خود را تثبیت نماید.
بنا بر این،در حالی که سعادت و رستگاری فرد و جمع از نظر اسلام در چارچوب ارزش ها وهنجارهای دینی مورد توجه قرار میگیرد؛جهانی شدن با ترویج نظام ارزشی خاص خود،اینمقولۀ اساسی اسلام را به چالش وا میدارد،زیرا محتوای جهانی شدن،مبنای متعارض بارستگاری اسلامی را مطرح میکند."