چکیده:
از دیدگاه رازی، ایمان در لغت مصدری از دو فعل «تصدیق» و «امان» و در اصطلاح عبارت از «تصدیق و معرفت با قلب» و «اقرار با زبان» است و زمانی که معرفت با قلب حاصل گردد، اقرار با زبان نیز در ظاهر حاصل می شود. وی معتقد است مقومات مفهومی ایمان، یکی «تصدیق و معرفت قلبی» و دیگری «اقرار زبانی» است و عمل از حوزه مفهومی ایمان خارج است؛ زیرا عطف عمل بر ایمان باعث تکرار است. او که بر این باور است که اعتقاد و ایمان باید مبتنی بر دلیل باشد در تبیین دیدگاه های خویش حول محور ایمان، از دیگران تاثیراتی پذیرفته و هم بر دیگران تاثیراتی داشته است. دیدگاه های او از جهاتی با دیگر متکلمان اشعری نیز تفاوتهایی داشته است.
خلاصه ماشینی:
"4ـ1ـ3ـ دلیل سوم: به نظر ما دلیل سومی که میتوان بر این اعتقاد فخر اقامه کرد آن است که فخر در هیچ یک از تعاریفی که در باب ایمان آورده عمل را به عنوان رکنی اساسی و قوام دهنده، در حوزۀ مفهومی آن وارد نکرده و در کتاب المحصل، صراحتا به دنبال تعریف خود از ایمان، به تعریف معتزله و علمای متقدم اشاره و خاطر نشان کرده که دیدگاهش، با دیدگاه معتزله و متقدمان متفاوت است؛ یعنی در تعاریف آنها سه رکن «تصدیق قلبی، اقرار زبانی و عمل» بیان شده است، در حالی که در تعریف فخر، رکن سوم (عمل) لحاظ نشده و حتی فخر رازی برای اینکه بدین امر متهم نشود که ایمان را صرف تصدیق قلبی انگاشته و به رکن دوم ایمان، یعنی اقرار زبانی بی توجه بوده، این اتهام را در یکی از آثارش از خود دفع و آن را با دو امر «حصول معرفت با قلب» و «اقرار با زبان» تعریف کرده و برای آن نیز با توجه به آیۀ قرآن دلیل آورده است (همو، من اسرار التنزیل، 130)؛ بنابراین از تعاریف فخر، میتوان نتیجه گرفت که او به نظریۀ خارجیت عمل از ایمان معتقد است."