چکیده:
واژه مرگ، مانند کلمه زندگی، هستی و پیدایش، مفهوم روشن و عامی دارد که بر کسی پوشیده نیست. اما در آن سوی این مفهوم همگانی و روشن، چیزی قرار دارد که شاید هرگز برای کسی درست و دقیق معلوم نگردد و شناخته نشود. علی7 در اسرار و رموز مرگ می فرمایند: «ایها الناس، کل امری لاق ما یفر منه فی فراره؛ والا جل مساق النفس، والهرب منه موافاته. کم اطردت الا یام ابحثها عن مکنون هذا الا مر فابی ا ا لا اخفاه. هیهات! علم محزون!»(1) «هر که از مرگ بگریزد، در همین فرارش با مرگ روبرو خواهد شد! چرا که اجل در کمین جان است و سرانجام گریزها، هم آغوشی با آن است! وه که چه روزگارانی در پی گشودن راز مرگ بودم! اما خواست خدا این بود که این اسرار همچنان فاش نشوند! هیهات! چه دانشی سر به مهر!». اما در میان این پدیده های میرا و فانی، تنها انسان است که از این سرنوشت، یعنی مردن خبر دارد. همه جانداران می میرند، ستارگان و کهکشان ها فرو می پاشند، اما نمی دانند که می میرند و نمی فهمند که خواهند مرد! جز انسان که می داند و می فهمد که خواهد مرد. انسان هم از آغاز پیدایش مرگ آگاه، نیست. بلکه به تدریج با مفهوم مرگ آشنا می شود. موجوداتی که مرگ ندارند و نیز موجوداتی که از مرگ خود آگاه نیستند، از مرگ دلهره نداشته نگران هم نیستند. اما انسان با آگاه شدن از مرگ، مخصوصا با آگاه شدن از مرگ خود، دچار اضطراب و نگرانی شده، چندین پرسش اساسی درباره مرگ، بر ذهن و اندیشه او سنگینی می کنند
خلاصه ماشینی:
"ترس از مرگ علل و جهات مختلفی دارد که ما با ملاحظه گنجایش مقاله به مواردی از آنها اشاره میکنیم: علل ترس از مرگ 1ـ عشق به زندگی علی علیهالسلام میفرماید: «و اعلموا أنه لیس من شیء الا و یکاد صاحبه یشبع منه و یمله الا الحیاة فانه لا یجد فی الموت راحة؛ (15) توجه کنید که انسان سرانجام همه لذتهای دنیا سیر میشود، جز لذت زندگی؛ برای این که هیچ کس در مرگ آسایش نمیبیند.
بنابراین برای روشن شدن موضوع باید نخست درباره آرزوهای انسان بحث کرده سپس نقش مرگ را در روی کرد انسان به حیات معنوی توضیح دهیم: 1ـ انسان و آرزوها امام علی علیهالسلام درباره تأثیر آرزوهای نفسانی و دور و دراز بر زندگی انسان میفرمایند: بدانید که آرزوهای نفسانی، عقل را به غفلت وادارد و یاد خدا را به فراموشی سپارد.
این موضوع بسیار مهم یعنی زندگی در ارتباط با مرگ را بر پایه تعالیم فوق بشری مولا علی علیهالسلام ، ضمن چند فصل آتی به بحث میگذاریم: رابطه مرگاندیشی و عشق به زندگی 1ـ زندگی زیباست چنانکه گذشت، زندگی برای همه جانداران و بخصوص برای انسان زیبا و دوست داشتنی است.
علی علیهالسلام پس از یک بیان نسبتا مفصل و رسا در بیاعتباری دنیا و غفلت انسان و بیتوجهی او به این همه عوامل عبرت آموزی؛ نقش مرگ را در حیات دنیوی انسان، چنین مطرح میکنند: «هوشیارانه، مرگ را که اساس کامجوئی شما را فرو میپاشد و اسباب تلخکامی شما را فراهم میآورد و آرزوهای شما را بر باد میدهد، هنگام قصد کار خلاف فراموش نکنید و از خداوند برای انجام واجبات و سپاس نعمتهایش یاری جوئید."