چکیده:
شیوه ی صحیح خوانش متون کهن، برای دریافت ویژگی های این متون بسیار مهم است؛ به ویژه که گاهی خوانش به هنجار در نمایاندن بلاغت متون تاثیرگذار است؛ از دیگر سوی شیوه ی خوانش به هنجار این متون، در آشکار ساختن وضعیت تاریخی زبان نیز سودمند تواند بود. نوشته ی پیش رو مربوط به تکمیل شواهد مقاله ای است از سعید حمیدیان. مقاله ی یادشده درباره ی شیوه ی درست خوانش ضمیر پیوسته در جایگاه قافیه است. بر این اساس شکل صحیح خوانش شناسه ی «ش» (که در این نوشته تنها به این شناسه پرداخته می شود) در جایگاه قافیه به کسر درست است: آغوشش (به جای آغوشش) و... . در این بخش برخی نمونه های نویافته از متون به دست داده شده است تا دست کم در پژوهش-های آینده ی زبان شناختی به کار آید. نیز در این جا برای تایید چنین خوانشی برخی دلایل دیگر در کنار نمونه های به دست داده شده، آورده می شود.
To receive the special features of classical texts، it’s necessary to read these texts in a right and methodic way، especially when sometimes this process affects the texts fluency. Correct reading of these texts، on the other hand، is more important in demonstrating historical features of language.
This paper is an effort in order to complete and support the evidence of Saeed Hamidian’s article. Mentioned paper is a study in the “right pronunciation of third person singular bound suffix in the Persian classic texts and rhyme position”. Based on this study، the correct way to “--sh” pronunciation، is “-e-sh” not “-a-sh”، for example “Aqhoşeş” (his/her embrace) instead of “Aqhoşaş”.
In this paper we add some new evidence from reliable sources and texts to pre-mentioned ones of Hsmidians، this new evidence can be used in future linguistic studies
خلاصه ماشینی:
"به هرروی مثال زیر از مثنوی است: {Sگفت آنک با من ار یک بد منش#بد بیندیشد بدرم اشکمشS}(دفتر /5بیت 2499) افزون براین،در همان غزلی کهسعید حمیدیان،نمونهای از آن آورده،بیتینیز دیده میشود که براساس قافیههای درونی و نیز قافیهی بیرونی،شاهدی برایهمین گونه کاربرد است: {Sببین تو لطف پاکی را،امیر سهمناکی را#که او یک مشت خاکی را کند در لامکان جایش#همه دیدست در راهش،همه صدرست درگاهش#وگر تن هست در کاهش،ببین جان را تو افزایشS}(دیوان500/) 9-3-اوحدی مراغهای {Sسنت آن است که خاک کف پایش باشی#فرض واجب که به فرمان و به رایش باشی#گرهی باز کن از بند دو زلفش به نیاز#ای دل آن روز که در بند گشایش باشیS}(دیوان اشعار مراغهای392/) 10-3-سلمان ساوجی نیز در این مورد،در همان غزلی که سعید حمیدیان نمونهای از آن آورده،بیتدیگری از سلمان ساوجی وجود دارد که شاهد همین کاربرد است: {Sنداشت این دل شوریده تاب سودایش#سرم برفت و نرفت از سرم تمنایش...
نمونههای فراوانی در مثنوی دیدهمیشود که مولوی در آنها،«ش»یاد شده را با واژههایی چون:کش(نیک)،کش(کشیدن)،خوش و هرچه از این دست قافیه کرده است،نمونه را در ابیات زیر: {Sگفت آن را جمله میگفتند خوش#مر مرا هم ذوق آمد گفتنشS}(دفتر /2بیت 562) {Sهمچو آن اصحاب فیل اندر حبش#کعبهای کردند،حق آتش زدشS}(دفتر /2بیت 2903) {Sیا به آهک یا ستره بسترش#تا نمازت کامل آید خوب و خوشS}(دفتر /5بیت 3329) {Sاو نگفتت که کمان را سخت کش#در کمان نه گفت او نه پر کنشS}(دفتر /6بیت 2349) {o(1)-اصطلاحی از اخوان ثالث است در کتاب بدایع و بدعتها و عطا و لقای نیما یوشیج!o} &%00311BZMG003G% اما این مقدمه برای این است که گفته شود مثلا در ویس و رامین هیچگاهچنین کاربرد دوگانهای دیده نمیشود؛در این منظومه همواره«ش»با واژهای قافیهشده که در آن نیز،«ش»از همان گونهی پارهی نخست است."