خلاصه ماشینی:
"به عبارت دیگر در این سوره، قرآن تصویر متنی ترکیب شده ای از دنیا را ترسیم میکند که انسان میتواند بر حسب توانایی حسی و ادراک فیزیکی اولیه خود آن را مجسم کند، به طوری که یک همگرایی مطلق از اجرام آسمانی را مشاهده کند که از لحاظ عددی منطبق با نظام صعود و سقوط است و تصویری مقدس را مجسم کند که احساس تمامیت و هماهنگی عمیقی در انسان به وجود آورده و شامل مفهوم اساسی و ماوراءالطبیعی وحدت بوده که در عین حال نیز دارای کثرت است.
بنابراین آیا در گنبد کمارس سیستم عینیای یافت میشود که باعث شود تصور کنیم این سیستم واقعا بیانگر هفت آسمان دین اسلام باشد؟ یا آیا جایگزینی برای آن مانند شکل واقعی بهشتی وجود دارد؟ آیا تطابق معنایی بین مفهوم این نوشتهها و علائم معماری آنقدر کافی هست که به این تعبیر نزدیک باشد؟ پاسخ به دلایل زیر منفی است: اولا خیلی دور از ذهن به نظر میرسد که نقاشی های روی سقف را به عنوان تصاویر قابل فهم فرض کنیم چرا که واژگان تزیین شده فراوانی در همه جای تالار الحمرا از جمله دیوارها، درها، کف و غیره و حتی روی ابزار هنری اسلامی وجود دارند که به هیچ وجه به منظور ارائه مفاهیم کیهانی به کار گرفته نشدهاند.
نتیجه واقعی این حالت تغییر اساسیای است که بین دو فاصله مطلق و فضای موازی به وجود میآید که یکی از آنها توسط چهار دیوار متراکم و محدود شده و در سطح بالایی گچبری متوقف میشود و دیگری مانند تکههای آسمان که از یک فضای باز قابل رویت بوده به صورت نامحدود گسترده میشود و به طور خلاصه ترکیب گنبد ارائهدهنده نمونه دقیقی است از آنچه «مایکل فراید» آن را ساختار قیاسی مینامد."