چکیده:
رویکرد سازه انگاری از ابتدای دهه 1990 میلادی به دنبال ناکامی نظریه های خردگرایانه حاکم بر روابط بین الملل به ویژه واقع گرایی که تنها بر منافع مادی و قدرت تاکید دارند، برای تحلیل سیاست بین الملل و سیاست خارجی مطرح شده و طی یک دهه گذشته به یکی از رویکردهای عمده در حوزه سیاست بین الملل و سیاست خارجی تبدیل شده است. مهم ترین گزاره های این رویکرد عبارتند از اهمیت ساختارهای هنجاری و فکری در کنار ساختارهای مادی، اهمیت هنجارهای بین المللی و داخلی در شکل بخشیدن به هویت دولت ها و اینکه منافع بر اساس هویت ها شکل می گیرد و رفتار سیاست خارجی کنشگران را تعیین می کند. با توجه به تاکید محوری دولت نهم بر موضوع عدالت، این دولت با عنوان دوران اصول گرای عدالت محور روی کار آمد. در این دولت شاهد اهمیت اصولی مانند بازگشت به آرمان های اولیه انقلاب اسلامی (با ابعادی انقلابی، اسلامی و فراملی)، حمایت از جنبش های آزادی بخش و انقلابی، عدالت طلبی و... هستیم. در همین راستا این پرسش به ذهن متبادر می شود که تا چه اندازه می توان از رویکرد سازه انگاری برای تحلیل سیاست خارجی دولت نهم استفاده کرد؟
خلاصه ماشینی:
"توجه به این اصول در رفتار سیاست خارجی دولت نهم سبب شد تا قدرتهای بزرگ،سازمان ملل متحد،شورای امنیت و آژانس بین المللی انرژی اتمی جهتگیری تقابلیای در مورد جمهوری اسلامی ایران در موضوعات مختلف(که در ادامه خواهد آمد)داشته باشند.
در مورد اصولگرایی به عنوان یکی از ویژگیهای سیاست خارجی دولت نهم و تحلیل سازهانگارانه آن میتوان گفت در متون مذهبی تشیع،واحد تحلیل نه دولت اسلامی بلکه امت اسلامی است که در فراسوی مرزهای ایجادشده توسط استعمار قرار دارد و مسئولیت حمایت از تمامی مسلمانان و مستضعفان جهان را بر عهده دارد؛ ازاینرو سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران باید در خدمت اهداف امت اسلامی باشد و منافع آن را در اولویت قرار دهد.
نتیجهگیری در این پژوهش با توجه به آموزههای سازهانگاری از قبیل تأکید بر هویت و تأثیر هنجارها بر شکلگیری منافع و تصویر دولتها از یکدیگر،تأثیر تاریخ در شکلدهی به هویت دولتها و همچنین رابطه متقابل ساختار-کارگزار،سعی شد سیاست خارجی دولت نهم مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد.
در این راستا عنوان شد که هویت جمهوری اسلامی ایران در این مقطع تحت تأثیر ارزشها و هنجارهای ناشی از اسلام شیعی و لایههای فرهنگ ایرانی و همچنین قوانین مندرج در قانون اساسی شکل گرفت و در نتیجۀ این هویت برساخته،اصول و الگوهای رفتاری خاصی در سیاست خارجی دولت نهم مانند صلحطلبی، عدالتخواهی،اصولگرایی،مخالفت اعلانی و اعمالی با سیاستهای یکجانبهگرایانۀ امریکا،گرایش به امریکای لاتین،پیگیری حقوق هستهای،اتخاذ رویکرد نگاه به شرق و نزدیکی به چین و روسیه و تعامل با شورای همکاری خلیج فارس اتخاذ شد."