چکیده:
چند ماه پیش مستندی با عنوان «ظهور بسیار نزدیک است» در سطح وسیعی از کشور توزیع شد که درصدد بررسی وقایع و شخصیت های دوران ظهور بود. نوشتار حاضر، نقد محتوایی این مستند است که در دو بخش نقدهای کلی و نقدهای موردی ارائه می شود. در نقد کلی به تطبیق قطعی نشانه های ظهور بر مصادیق خارجی، تعیین وقت برای ظهور، غفلت از مباحث اصلی مهدویت و نشانه های ظهور، استناد به روایات و کتاب های غیرمعتبر، سیال معنا کردن نشانه های ظهور اشاره شده است. در نقد موردی نیز به مواردی اشاره شده است که عبارتند از: مقایسه ناصواب میان یاران امام مهدی و امام حسین تحریف کلام مقام معظم رهبری، تمسک به «خطبه البیان»، تطبیق قطعی شیصبانی و نفس زکیه اول، عبدالله حاکم حجاز، درست معنا نکردن حدیث «تحابوا بروح الله»، دیدگاه بزرگان درباره سید خراسانی، تحریف خال به خلل، شاب بودن سید خراسانی، نقل کلام آیت الله ری شهری، اختلاف سیدحسنی و سیدخراسانی، دیدار آیت الله محمدکاظم حائری، انتساب های نادرست به مقام معظم رهبری، مستندات درباره سفیانی و یمانی، توجیه هایی درباره بنی تمیم و شعیب بن صالح، محل خروج سمرقند است یا ری، بررسی ویژگی های دیگر شعیب، برجسته کردن بشارت های رئیس جمهور زمینه ساز انحراف.
خلاصه ماشینی:
"» آیا با توجه به این که در مستند، شعیب بر آقای احمدی نژاد تطبیق شده است، چند ماه دیگر ظهور رخ خواهد داد؟ آیا این نیز در حریم تعیین وقت وارد شدن نیست؟ <H3>غفلت از مباحث اصلی</H3> به راستی اگر کسی خبر داشته باشد که جهان در شرف ظهور قرار دارد و تا چند سال دیگر ظهور اتفاق میافتد و روشنگری را وظیفۀ خود بداند، باید چه چیزهایی را به مردم بگوید؟ آیا نباید آنان را با وظایف خویش آشنا کند؟ نباید آنان را از خطراتی که در دوران ظهور وجود دارد آگاه نماید؟ امام صادق( در تفسیر آیۀ 89 سوره بقره فرمود: کسانی بودند که مشرکان را به آمدن پیامبر( بیم میدادند (منتظر پیامبر بودند)، اما هنگامی که پیامبر( مبعوث شد، وی را انکار کردند.
» (الغیبة للطوسی، ص444)"/> حال پرسش این است که سخن چه کسی را باید پذیرفت؟ فرمایش امام معصوم( در کتاب معتبر شیعه یا سخن فردی عادی در کتاب ضعیف اهل تسنن؟ آیا میتوان با حس ناسیونالیستی گفت چون سخن امام به خارج از ایران اشاره دارد پذیرفتنی نیست؟ یا چون الآن در سمرقند خبری نیست، پس این حدیث نادرست است؟ <H3>ویژگیهای دیگر شعیب</H3> برای شعیب در مستند، ویژگیهایی گفته میشود که روایتی برای آنها وجود ندارد، مانند «شاب» و «نحیل» (لاغر) و از ویژگیهایی صرفنظر میشود که در نقلهای مورد تمسک، آمده است؛ مانند «غلام حدیث السن»<EndNote No="226" Text=" الفتن، ج1، ص312."