چکیده:
یکی از مسائلی که در حوزه دین شناسی در قرون اخیر در غرب مطرح شده، دین و زبان مربوط به آن است. معناشناسی صفات الهی، مشکل تعارض علم و دین، پیدایش مکاتب فلسفی معارض چون پوزیتیویسم و پوزیتیویسم منطقی از عواملی است که بحث زبان دین را در میان فلاسفه و متکلمان مطرح کرد. معرفت بخشی در گزاره های دینی از چالش های شایان توجه دین پژوهی معاصر در زبان دین است و از پرسش معناداری یا بی معنایی و نگرش های پوزیتیویسمی اهمیت فزون تری دارد. در این باب، ویتگنشتاین در دو مرحله از حیات فلسفی خود دو رای کاملا متفاوت را ابراز نموده است. در تلقی نخست، یعنی نظریه تصویری معنا، زبان، تصویری از واقعیت امور است. وی در دیدگاه دوم، یعنی نظریه کاربردی معنا، بازی های زبانی را مطرح کرد. مقاله حاضر ضمن تبیین نظریه بازیهای زبانی با مراجعه به منابع اصلی، به نقد آن میپردازد.
The topics of "religion" and "its language" had been one of the main issues that in recent centuries raised in the field of religious studies in the west.
The semantics of divine attributes، wrangle of science and religion، and emersion of philosophical schools like positivism and logical positivism، should to be mention as factors raising the topic of the language of religion among philosophers and theologians.
One of the remarkable challenges of contemporary study of religion concerning language of religion is intelligibility of religious propositions; and it is more important than question of meaningfulness or meaninglessness and positivistic attitudes. Wittgenstein presented in this respect two different views in two stages of his philosophical life. In his first conception، i.e. "pictorial theory of meaning"، language is considered as picture of fact; while in his second and later view، i.e. "usage theory of meaning"، he presented the "theory of language games".
This article is going to beside Explanation of theory of language games; give a critical analysis according to primary sources.
خلاصه ماشینی:
"با این وصف،هیچگاه معیارهای گزارههای علمی و تجربی نمیتوانند موجب شوند که گزارههای دینی معرفتبخش تلقی شوند و اساسا داوری راجع به بازی زبانی دین در درون هیچیک از بازیهای زبانی دیگر از جمله بازی زبانی علم امکانپذیر نیست و تنها راه اثبات معرفتبخش بودن یا نبودن گزارههای دینی و در گام بعد صدق یا کذب بودن آنها،حضور در نحوه معیشت دینی است(اسلوگا،1999،ص 279).
اشکالاتی که افراد بیدین و بیگزارهها و موضوعات مختلف دینی وارد ساختهاند(بدون اینکه دین و نحوه معیشت دینی را پذیرفته باشند)،استدلالهای عقلی و علمی پیروان و علمان آن ادیان در مقابل اشکالکنندگان،و انبوهی از سؤالات و شبهههای نقادان دین که در برخی موارد سالها بیپاسخ مانده است،خود بیانگر این حقیقت است که افراد غیر متدین به یک دین خاص نیز میتوانند گزارههای زبانی آن دین را درک کنند و با شناخت نقاط قوت و ضعف،به نقد آن بپردازند.
فراگیر بودن و شمول برخی از بازیهای زبانی چنانکه از دیدگاه ویتگنشتاین برمیآید،هر بازی زبانی چارچوب خاص و محدود خود را دارد و در نتیجه،تنها گروه محدودی در آن بازی درگیر میشوند،چنانکه این نکته در مورد بازیهای فلسفی و عرفانی و ریاضی صادق است.
در عینحال،با توجه به نقدهایی که در مقاله ارائه شد،از جمله روشن بودن زبان دین،اختلاف دیدگاه ویتگنشتاین با سیره عملی عقلا،فراگیر بودن برخی از بازیها مانند بازی دین و فهم یک دین خاص و اظهارنظر در مورد آن از طرف افراد غیر متدین،به این نتیجه دست یافتیم که بدون پذیرش یک بازی زبانی خاص نیز میتوان در مورد آن،اظهارنظر درستی داشت."