چکیده:
این مقاله، در پی پاسخ به این سؤال است که رسالت حکومت جهانی از منظرهای مهدوی و لیبرال دموکراسی چیست؟ به نظر میرسد میان دو دیدگاه اسلام و لیبرالیسم در این زمینه، تمایز بنیادین وجود دارد؛ زیرا هیچ وحدت نظری از نظر هستی شناسی، معرفت شناسی و انسان شناختی ندارند و اختلاف بین دو منظر، مبنایی است. لیبرالیسم، منافع طبقه خاصی (سرمایه داری) را مورد توجـه قرارداده، الگوی ارائه شده آن، بیشـتر جنـبه شعـاری و تصنعی دارد. عدم واقع گرایی و افسانه بودن ارزشهای انسانی از نگاه لیبرال دموکراسی، مانع اساسی برای تحقق رسالت چنین حکومتی است؛ اما اسلام که به صورت عام میاندیشد، تمام تلاش خود را در این زمینه مصروف کرده، تا با توجه به کرامت و شخصیت همه انسان ها، الگوی کاملی برای حکومت جهانی ارائه نماید؛ به همین سبب جامعه جهانی مهدوی، ضمن اینکه از لحاظ نظری و جامعه شناختی، از تواناییهای خاصی برخوردار است که با کمال فکری و فرهنگی انسانها قابل تحقق است، از عهده تامین رسالت خاص (سعادت) برای همه اقشار جامعه نیز بر میآید.
his article is trying to answer the question، “What is the message of the global government from the view point of Mahdavi doctrine and liberalism?”.It seems that there is a clear basic difference between these two view points. This is because there is no unity between these two from the ontological، epistemological and anthropological point of view. The difference between the two is also basic. Liberalism pays attention to the specific group namely bourgeoisie and its presented method is more، artificial. The main obstacle to reach that goal is that liberalism does not act on the reality and from its point of view the humanistic values are fiction; but Islam takes everything into the consideration and pays complete attention in this regard and with respect to humanistic characteristics and qualities gives a complete method for the global government.
Thus، Mahdavi Global Society، while having specific abilities from the theoretical and sociological view point that can happen with humanistic and cultural perfection، can perform the special message (salvation) for all people.
خلاصه ماشینی:
"آیا لیبرال میتواند با نگاهی که به جهان و انسان و ارزشهای انسانی دارد به چنین هدف مهمی نائل آید؟ به نظر میرسد که مقدمات چنین رسالت بزرگی در سایر مکاتب غربی به طور عام، و در لیبرال دموکراسی به طور خاص فراهم نیست؛ زیرا اگر نگرشی به آزادی به معنای بی بند و باری و عدالت محدود مبتنی باشد، چگونه قادرخواهد بود سعادت را به صورت جامع و کامل برای انسانها به ارمغان آورد؟ رسالت آرمانی و جهانی، زمانی جامه عمل پوشانده میشود که مجریان و عاملان آن، نگرش عمیق و درستی از جایگاه انسانی و نیازهای او داشته باشند، و الا آن آرمان در حد آمال، خواهد بود؛ اما در جامعه مهدوی که محدودنگری پذیرفته نشده، تنها به سعادت حقیقی تمام بشر اندیشیده میشود، زمینههای مناسبی برای وصول به این هدف بزرگ، فراهم میگردد.
نگرشی که صرفا در جهت تأمین آزادی صوری است، چگونه میتواند به سعادت بشری بیندیشد؟ اندیشه حکومت جهانی اسلام که آیات و روایات معصومان( تحقق قطعی آن را نوید داده، متضمن تفکر مترقی و تکامل گرایانه ای است که به نیازهای معقول و فطری بشری؛ توجه کرده از زمینههای مناسبی برای فراگیری بهره مند است و برای تمام جوامع قابل پذیرش است؛ لذا از حیث رسالت، هیچ وجه اشتراکی میان اسلام و لیبرالیسم نمی توان یافت و با اطمینان میتوان ادعا کرد که جامعه موعود مهــدوی دارای اهداف و انگیـــزههای مختلفی مانند اجرای عدالت اجتماعی، امنیت فراگیر، آموزش و پرورش و رشد و تربیت انسانهای ایمان آورنده به خداوند است."