چکیده:
آیا جامعهی اسلامی میتواند جامعهای مدرن باشد؟ جامعهی دینی جامعهای است که در آن، اندیشهی دین به شکل طبیعی در عقلانیت رفتاری مندرج شده باشد. مدرن بودن هم مسألهای است مربوط به عامل بودن انسان، و پست مدرنیسم یعنی فراتر رفتن و عبور از مرزهای مدرنیته. انسان بیدار و مستقل و حق مدار در جامعهی اسلامی همواره در جست و جوی فهم این مسأله است که کیست، به کجا میرود و برای چه میرود و در این جا مبنایی مهم و اساسی وجود دارد، که رئالیسم اصیل و حق مدارانه است. در غرب، به سبب سیطرهی دو، سه قرنهی اندیشهی لیبرال، به طور طبیعی عقلانیت فنی مطرح گشته است و در اندیشهی لیبرال مسألهی ریشه، مسألهای بیمعنی و یا بیارزش اعلام شده است و لذا گشتن به دنبال حل آن عبث و بیفایده تلقی میشود. در مرتبهی اول، مفهوم بسیار رایج از مدرنیته رواج دارد که در آن به کارگیری ابزار پیشرفتهی تکنولوژیک علامت مدرنیسم است؛ جدای از عمل فرد یا جمع باآن. در مرتبهی دوم، مدرنیته براساس عقلانیت فنی است که در مرتبهی پیشرفتهتری از تعریف اول قرار دارد و ضمن به کارگیری ابزار پیشرفته، هم به عمل فرد توجه دارد و هم به معیار عقلانیت برای ارزیابی عمل.در مرتبهی سوم، مدرنیسم براساس عقلانیت اصیل است که در مرتبهی پیشرفتهتری نسبت به تعریف دوم قرار دارد، زیرا در آن علاوه بر آن که عمل پایهی مدرن بودن است، معیار ارزیابی عمل نیز دقیقا حقیقی است و هیچ عنصر جعلی در آن نیست. جامعهی اسلامی با مفهوم دوم از مدرنیته که در جوامع دموکراتیک لیبرال رواج دارد، ناسازگار است و مفهوم اول از مدرنیته نیز اندیشهای سطحی است و در حقیقت مدرن زدگی است، نه مدرنیته. اما آنچه بر عقلانیت اصیل استوار و متناسب با جامعهی دینی است را فرامدرنیسم می نامیم و بر این اساس در جامعهی اسلامی باید برای توسعه به یکباره آهنگ فرامدرنیته براساس عقلانیت اصیل نماییم.
خلاصه ماشینی:
"پس به طور خلاصه در عقلانیت فنی، سؤالات اصلی که در هر عمل، پایهی ارزیابی است عبارتند از: 1 ) برنامهی عمل تا چه حد با توفیق قرین است؟ 2 ) آیا هدف مورد اراده ـ وضعیت مراد ـ قابل حصول است؟ البته این بدان معنی نیست که عقلانیت فنی به سؤالات دیگری توجه ندارد، بلکه دو سؤال فوق در هر عمل، مبنای عمدهی ارزیابی عقلانیت فعل میباشد.
سؤال مهم این است که آیا بشر اصلا میتواند گوش شنوایی برای حرف دیگر داشته باشد؟ آیا به او فرصت روبه رو شدن با عقلانیت دیگری داده میشود؟ پیش قراولان عقلانیت اسلامی در نسل حاضر باید در چنین شرایطی دنبال مقبولیت عمومی کالای خود باشند.
همچنین از این امر نتیجه گرفته میشود که نقش و اهمیت علمای دین در حیات انسانی (در فضای عقلانیت اسلامی) از مسیر سیطرهی یک سازمان خاص نیست (مانند کلیسا که یک سازمان ـ Institution ـ است)، بلکه مجرای کاملا عقلایی دارد و آن «رجوع به عالم» از سوی مردم است.
به کارگیری ابزار پیشرفته تکنولوژیک سطحیترین برداشت و رایج ترین برداشت از مدرنیته است و سطح دیگر آن، که مرتبهی پیشرفتهتری از برداشت اول است، توجه به عقلانیت فنی و ابزاری است که سطح اول را در درون خود دارد، لکن حقیقت محوری را به حسابگری فنی تنزل میدهد، اما سطح دیگری از رویارویی با مدرنیته میتواند وجود داشته باشد که براساس عقلانیت اصیل اسلامی شکل گیرد، که واجد عناصر پیشرفته مدرنیسم است، لکن براساس حقیقت محوری از وضعیت خود و جهان پیرامون خود و نسبت آنها با یکدیگر تعریفی حقیقی دارد و میتواند در سیر تکاملی خود تمدن نوینی را به جهان عرضه نماید."