چکیده:
اندیشیدن به مرگ و نتایج ناشی از آن بخشی از دغدغه های جاری زندگی بشر است و انسان به دلیل میل ذاتی به تداوم زندگی همواره درصدد به حاشیه راندن مرگ بوده است. از آنجا که مرگ، تجربه برگشت ناپدیری است آدمی تنها از طریق مشاهده مرگ دیگران می تواند به مرگ نزدیک شده و معنای آن را با تکیه بر نظام های عقیدتی که مرگ را توجیه می کند، دریابد. تحلیل پدیدارشناختی تجارب ذهنی ای که هشت مشارکت کننده زن در مشهد از مرگ داشتند، نشان داد که اولا در تجربه های ذهنی مرگ سه موضوع مرکزی یا معنائی با عناوین «تصویر مرگ»، «مرگ مطلوب» و «پذیرش مرگ» نهفته است. ثانیا از مهم ترین وجوه اشتراک تجارب ذهنی مرگ، پذیرش مرگ، عقیده به دنیای پس از مرگ، فکر مرگ، ترس از مرگ و تمایل به عمر طولانی و از مهم ترین وجوه افتراق تجارب ذهنی مرگ، اختلاف تصویر مرگ (تفاوت در انتخاب زمان، مکان و نوع مردن) است. ثالثا بارزترین تمایز موجود در مجموعه تصورات از مرگ، تحت تاثیر فهم های مذهبی است و خانواده در ایجاد چنین فهمی دخالت اساسی دارد و افراد با توجه به زمینه اجتماعی خانوادگی و به تبع آن نحوه اجتماعی شدن، تصاویر متفاوتی از مرگ دارند.
Thinking about death and its resulting consequences is among common concerns of man’s life and due to his natural inclination towards perpetuation of life، man always tries to isolate death. Since death is an irreversible experience، man can getclose to death only by observing the death of others and can understand its meaning on the basis of belief systems that justify death. A phenomenological analysis of the subjective experiences that eight participant women had of death indicates that first of all there are three concepts or central subjects in subjective experiences of death: Image of Death، Desirable Death، and Acceptance of Death. Secondly، among common aspects of subjective experiences of death، the most important of them are acceptance of death، faith in the hereafter، thinking about death، fear of death and inclination towards long life. Among the main distinctive aspects of subjective experiences of death، the most important of them are difference in image of death (differences in selection of time، place and kind of dying). Thirdly، the main outstanding distinction in conceptions of death is related to the influence of religion on the conception of death. Family plays a crucial role in creation of this understanding. People have different images of death on the basis of social backgrounds of their families and consequently kind of socialization.
خلاصه ماشینی:
"o} جدول 3:تمایز تجارب ذهنی مرگ بین مشارکتکنندگان مذهبی و غیر مذهبی عناصر معنائی مرگ\تجارب زیسته مذهبی\تجارب زیسته غیر مذهبی تصورات موجود از دنیای بعد از مرگ\داشتن تصویری واضح از دنیای بعد از مرگ با اعتماد به آیات و روایات\ابهام از تصور دنیای بعد و تأکید بر تجربه شخصی برای پذیرش کیفیت دنیای بعد مرگ انتخاب زمان،مکان و نوع مردن\مرگ در مناسبتهای دینی مثل عاشورا و شبهای قدر،در مکانهایی مثل مکه و مدینه و به شکل شهادت\مردن در فصول زیبایی مثل پائیز،در کنار اعضاء خانواده و در رختخواب احساس ترس نسبت به مرگ\ترس از آنچه در انتظارشان است\ترس از دست دادن خانواده میزان و زمان فکر کردن به مرگ ادامه دادن تفکرات در رابطه با مرگ\هر شب و هر روز به مرگ فکر کردن و عمیق شدن در تفکرات\ابا داشتن از فکر به مرگ و به دنبال جایگزین گشتن و فرار از این نوع افکار آمادگی برای مردن و تمایل به دانستن درباره مرگ\داشتن وصیتنامه و کفن،تمایل زیاد و پیگیریهای عمیق شفاهی و استفاده از کتابهای دینی\تدارک ندیدن مرگ خود،عدم تمایل برای دانستن و عدم اعتماد به دانستههای موجود تصمیمات و شکل زندگی،بعد از فهمیدن زمان مرگ خود\رسیدگی به حق الناسها و امور عبادی و جبران زمان از دست رفته\گذراندن ساعات عمر با خانواده و داشتن رفتار ملایم با خانواده و نزدیکان بحث و نتیجهگیری مرگ و زندگی دو روی یک سکهاند و انسان ناگزیر از پذیرفتن هردوست؛آنگونه که انسانها باید مرگ را اگر با زندگی روزمره در تضاد است،انکار کنند و همزمان باید آن را بپذیرند تا اعضاء جامعه ارتباط خود را با واقعیت حفظ کنند(والتر،1991:305)."