چکیده:
صادق هدایت نویسندهی نام دار ایرانی، از جمله نگارگرانی بود که قلم را همواره در مرکب تاریخ می گردانید و با شوری باستان گرایانه به گذشته ی ایران می نگریست؛ به همین دلیل، شاید بتوان بسیاری از آثارش را از این دیدگاه مورد نقد و بررسی قرار داد. بوفکور از جمله نوشتار هایی ست که از این حیث، تن به بازخوانی می دهد. این اثر حاوی اشاراتی ست که می تواند بیان گر یک فرهنگ باستانی باشد. فرهنگی موسوم به فرهنگ «سفال خاکستری» که متعلق به آریاییان مهاجر به فلات ایران بوده و با مناطق ری، ترکمنستان و هند، ارتباط داشته است. اشارات مداوم هدایت در این داستان به عواملی چون: رنگ خاکستری، علایم و نمادهای مهاجرت اقوام آریایی و محل وقایع که شهر باستانی ری است، در تقارن با گرایشهای فرهنگ پژوهی او، این ظن را ایجاد می کند که شاید ارتباطی بین این فرهنگ و بوفکور وجود داشته باشد که مقالهی پیش رو در صدد کشف این ارتباط است
خلاصه ماشینی:
"اشارات مداوم هدایت در این داستان به عواملی چون:رنگ خاکستری،علایم و نمادهای مهاجرت اقوام آریایی و محل وقایع که شهر باستانی ری است،در تقارن با گرایشهای فرهنگپژوهی او،این ظن را ایجاد میکند که شاید ارتباطی بین این فرهنگ و بوفکور وجود داشته باشد که مقالهی پیشرو درصدد کشف این ارتباط است.
1. کلیدواژهی رنگ خاکستری در داستان این کلیدواژه در چندبخش از بوفکور مطرح میگردد؛از جمله در بخش نخست، هنگامی که گزارشگر میخواهد،جسد اثیری را به گورستان خارج شهر منتقل کند و در این اثنا خانههایی خاکستریرنگ را مشاهده میکند و میگوید:«اطراف من یک چشمانداز جدید و بیمانندی پیدا بود که نه در خواب و نه در بیداری دیدهبودم؛ کوههای بریدهبریده،درختهای عجیب و غریب توسریخورده،نفرینزده از دوجانب جاده پیدا که از لابهلای آن،خانههای خاکستریرنگ به اشکال سهگوشه،مکعب و منشور با پنجرههای کوتاهو تاریک بدون شیشهدیده میشد».
»(همان، 169)با این اوصاف،این احتمال دور از ذهن نمینماید که هدایت در تدوین این بخش از بوفکور بدین موضوع نظر داشته باشد؛مضاف برآنکه وی در داستان«تخت ابو نصر»نیز که در تعامل خاصی با علم باستانشناسیست به روایت قرار دادن هدایای تدفینی در گورهای باستانی پرداخته که این موضوع حاوی اشارات گویاییست از آشنایی او با سنتهای تدفین مردمان پیشاز تاریخ.
»(همان،27-31) این خانههای مخروطی که از قضا در کنار درختان بریده قرار دارند و تشعشع کدری از خویش بروز میدهند و درختان مقابل ایشان درحال زمین خوردن و فراراند،چون نیلوفر کبود در پای آنها میپیچید،شبیه کورههای پخت سفال مردمان آریایی هستند که در حوالی کهریزک مورد استفاده قرار میگرفتهاند و دقیقا شبیه همین خانههای مخروطیند:«در توضیحات نقشههای توپوگرافیک تپههای کهریزک و توزیع کورههای سفالگری پدیدهی سفال«خاکستری-سیاه»میخوانیم که کورههای سفالگری متعلق به1200 پیشاز میلاد در محوطهای واقع در شرق رودخانهی سرتخت کهریزک در زیر دیوار جنوبی بهشت زهرا پراکندهاند..."