چکیده:
«شخینا» یکی از مفاهیم کلیدی در دین یهود، و به طور خاص، در سنت عرفانی قبالا است. این مفهوم هرچند با اصطلاح «سکینه» در فرهنگ اسلامی قابل مقایسه است، اما معانی گستردهتری را درخود جای میدهد. شخینا آخرین سفیرا از سفیراهای دهگانه در قبالا به شمار میرود که در نظام هستیشناسی آن کارکرد مهمی دارد. از شخینا گاه به صورت موجودی متشخص و تجسمیافته که در میان مردم زندگی میکند و گاه بهعنوان حضور دایمی خداوند در جهان یاد میشود. اما به طور کلی، شخینا واسطة میان ان سوف (خدای نامتناهی) و جهان طبیعت است که بدون آن، جهان ما هماهنگی خود را از دست میدهد. واژة شخینا اگرچه اولین بار در تلمود به کاررفت؛ اما در طی قرون متمادی مفهوم اولیة خود را از دست داد و در سنت قبالا، گاه تحت تاثیر سوفیای گنوسی، معنای جدیدی یافت. اما آنچه در مطالعة شخینا باید مورد توجه قرار گیرد، کارکرد اساسی این سفیرا در برقراری نظم کیهانی و نزول آرامش بر بندگان صالح بنیاسرائیل است. مراقبه، تامل و اشتغال به امور معنوی، باعث نزول شخینا بر مومنان یهودی و پیوند ان سوف با شخینا میشود و در مقابل، عدم پایبندی به اوامر و نواهی کتاب مقدس، رخت بربستن و تبعید شخینا را به دنبال خواهد داشت.
خلاصه ماشینی:
"این وحدت حقیقی در شناخت است که در این حالت شیء دیگر برای ضمیر خودآگاه در روابط علت و معلولی نمایان نمیشود که آن را در حد یک پدیده Eliade, Mircea, Patanjali and Yoga, Charles Lam Markman (trans.
مرحله بعدی، یعنی نیرویترکه (غیرتحلیلی) را ویاسه 3 در بحث یوگاسوتره (1/43) بدین گونه شرح داده است: «چیته وقتی شایسته نیرویترکه میشود که یاد (حافظه) از کار باز ایستاده باشد، یعنی پس از این که ارتباطات کلامی و منطقی متوقف میشوند؛ در آن لحظه شیء تهی از نام و معناست و در این مراقبه فکر از حضور "من" آزاد است، زیرا عمل شناخت (من آن شی را میشناسم یا آن شیء مال من است) دیگر رخ نمیدهد.
4 بنابراین در مرحله سویچاره یوگی بر روی تنماترهها مراقبه میکند و هرچه این مصادر پرکریتی لطیفتر و به خود پرکریتی یا بودهی نزدیکتر میشود، شخص به مراتب بالاتر از سمادهی، مثل نیرویچاره دست مییابد.
5 در این مرحله نهایی سمپرجناته سمادهی، یوگی وارد مرحلهای (اسمپرجناته سمادهی) میشود که دیگر موضوعی یا پایهای برای مراقبه وجود ندارد و پوروشه کاملا از اسارت پرکریتی آزاد است.
ویاسه در تفسیرش بر یوگا سوتره (3/55) گذر از سمپرجناته سمادهی به اسمپرجناته را بدینگونه بیان کرده است: «وقتی یوگی در آخرین مرحله سمپرجناته سمادهی است، از طریق روشنایی (پرجنیاته) 4 ، به تجرد مطلق (کیوالیه) دست مییابد و به بیان دیگر پوروشه را از چنگ پرکریتی آزاد میکند.
فنا و بقا نیز مانند سمادهی دارای مراتب است و آن با توجه به موضوع مراقبه، درجه پیشرفت سالک، تعمق در خود یا خدا، و ساحتهای وجودی انسان و غیره تعیین Eliade, Yoga Immortality and Freedom, pp."