چکیده:
از نظر عرفا رابطة جهان با خدا، در حکم رابطة اشعه نسبت به خورشید است و انبیاء نیز از نوری واحد سرچشمه میگیرند، اما انسان گرفتار تعینات یکی را موسی میبیند و دیگری را عیسی؛ و به سبب حیران شدن در درک کنه دین به تفسیرهای مختلف روی میآورد و متناسب با ذهن خود در آن میاندیشد و با دیگری به نزاع برمیخیزد. مولانا نیز انبیاء الهی را نایبان خداوند بر زمین میداند و با بیان تمثیلهایی از وحدت طریق انبیاء سخن میگوید. از نظر وی، رمز وحدت ادیان با گذر کردن از قشر ظاهری دین و رسیدن به مغز آن آشکار میشود. به باور مولانا، دین فطری، یا همان توحید راستین، و نیایش عاشقانه مغز و جوهرة ادیان است که توجه به آن انسانها را از تفرقه و نزاع نجات میدهد.
خلاصه ماشینی:
"این اثر که در اواخر سدة سیزدهم میلادی در شهر کاستیل اسپانیا، به قلم موسی لئونی 1 به رشته تحریر درآمد، نزد پیروان قبالا به عنوان اصلیترین میراث عرفانی یهود، شناخته شد و دیری نپایید که همتراز با کتاب مقدس و تلمود، در اندیشة آنان جای گرفت و حتی از سوی جماعت حاخامی نیز معتبر شناخته شد.
در زوهر شخینا برای هر فرد یهودی همانند مادری که در تبعید است یا همچون راحیل، یعنی موجودی که برای قوم بنیاسرائیل همواره گریه میکند و شفیع و واسطة میان خدا و انسان است، فرض شده است.
جایگاه شخینا به عنوان آخرین سفیرا و ارتباط آن با ان سوف شخینا در میراث قبالا مهمترین تجلی از تجلیات دهگانه- سفیروت 3 - است؛ زیرا رحمت و فیض خداوند را دریافته است و همچون مادری مهربان آن را در جهان توزیع میکند.
از دیدگاه پیروان قبالا ذات مطلق خداوند خارج از فهم و حتی درک شهودی است و از آنجا که هیچ نام و صفتی برای ذات الهی وجود نداشته است، اصطلاح ان سوف از سوی اسحاق نابینا و پیروانش برای اولین بار بعد از سال1200 میلادی برای اشاره به ذات لایتناهی خداوند وضع شد.
تأثیراتی که مکتب گنوسی بر عرفان قبالا گذاشت، مفهوم شخینا را نیز در برگرفت و این آموزه تبدیل به عنصری مونث گشت و به عنوان آخرین حلقة رابط بین ان سوف و جهان طبیعی، وظیفة توزیع فیض و رحمت خداوند بر جهانیان را به عهده گرفت."