چکیده:
مزدک در دورة قباد ظهور کرد، و در همین دوره به تبلیغ آیین خود پرداخت. قباد به دلیل مصالحی نخست به آیین او گروید، اما پس از آنکه خلع شد و دوباره به حکومت رسید، توجه چندانی به این آیین نکرد و ظاهرا به دستور او در سال 529 یا 528 میلادی خسرو انوشیروان بسیاری از مزدکیان را به قتل رساند. پس از مزدک، پیروان وی که با عنوان مزدکیه شهرت یافتند، به اعتقادات و تعالیم او پای بند ماندند و تا سالها پنهانی به نشر آموزههای وی پرداختند. تعالیم مزدک به دلیل مشابهت با برخی آموزههای مانوی و زرتشتی و حتی زروانی همواره در متون موجود به یکی از این سه کیش نسبت یافته است. آیین مزدک از یک سو مانند کیش مانی آیینی ثنوی بود که به وجود دو اصل قدیم که ازلا با هم مختلف و مستقلاز یکدیگرند اعتقاد داشت؛ و از سوی دیگر در این آیین از معبود و خدای متعال، با نام مدبر خیر سخن به میان میآمد.
خلاصه ماشینی:
"وی در جای جای اشعارش به گبران و مجوسان حمله میکند و آنها را به باد سرزنش میگیرد: کیش زردشت آشـــــــکار شــــده پــــردة رحـــــم پاره پاره شده 4 آن جا که احمد آمد و آیین هر دو عید زردشت ابترست و حدیـث مبترش 5 کمان گروهة گبران ندارد آن مهــــره که چهار مرغ خلیل اندر آورد ز هوا 6 انوری، علی بن محمد، دیوان، بهکوشش محمدتقی مدرسی رضوی، تهران، علمی و فرهنگی، 1364ش، ص615.
خاقانی در اشعارش اشتباه فردوسی را تکرار میکند و زمان بر دار کشیدن مانی را همرمان با شاپور میداند: نـــگارینی که من دارم اگر برقع براندازد نــــماید زینت و رونق نگارستان مانی را 1 زیب معنی بایدت اینکه شنیدی ای پسر نقش مانی بایدت رو معتکف شو در بهار 2 شاپور ذوالاکتاف اکتاف هدایت را مانی ضلالـــــت را بردار کشد عدلش 3 در قرن ششم خاقانی، سوزنی و اثیر اخسیتکی به مزدک اشاره کردهاند که هر سه در جهت مذمت بوده است.
مولوی نیز با همة تساهل دینی و سعة صدری که دربارة ادیان دیگر دارد، باز به مذمت زردشتیان میپردازد: نی هیچ گبری دستش گرفت روزی نی کرده پایمردی با او دمی مدارات 3 ندانی کاین ره آتشپرست اسـت همه این آفت و شومی زهست است 4 هر که را آتش پناه و پشت شــد هم مجوسی گشت و هم زردشت شد 5 مؤمن و ترسا، جهود و گبر و مغ جمـــله دار و ســـوی آن سلطان الغ 6 نظامی گنجهای الیاس بن یوسف، کلیات، بهکوشش وحید دستگردی، تهران، امیرکبیر، 1366ش، ص188."