چکیده:
آیه فطرت به لحاظ تفسیر مفهوم فطرت از آیات بحث انگیز در تاریخ اندیشه اسلامی است. یکی از نظریه های عمده در تفسیر فطرتی که خداوند، مردم را بر آن سرشته است، ارجاع آن به توحید یا اسلام است. گرایش مفسران به این تفسیر به سبب عواملی همچون روایات وارده در منابع شیعه و سنی، مبین بودن عقیده توحید از لحاظ عقلانی و همچنین برخی احتمالات نحوی در بیان نقش ترکیبی واژه فطرت در آیه است. بسیاری از مفسران از ارائه تحلیلی از رابطه میان توحید یا اسلام از یک سو و فطرت انسانی از سوی دیگر، قصور ورزیده اند. برخی این رابطه را بر اساس عقلانیت آموزه های اسلام تفسیر کرده اندو برخی دیگر بیان های پیچیده عرفانی و فلسفی از این رابطه ارائه کرده اند. در این مقاله به بررسی ومقایسه تحلیلی تفاسیر ارائه شده از آیه فطرت پرداخته شده است.
خلاصه ماشینی:
بهراستی فطرت انسانی و آموزۀ توحید چه رابطهای با هم دارند؟ خداشناسی فطری چه مفهومی میتواند داشته باشد؟ فطریبودنِ دین به چه معناست؟چه عواملی سبب شده تا خداشناسی و دین اسلام در كلام مفسران مسلمان، فطری قلمداد شود؟ بهلحاظ تاریخی چه تفاسیری از دو آموزۀ توحید سرشتی و دین فطری ارائه شده است؟ این تفاسیر چه تغییر و تطوری را تجربه كردهاند؟ در مقام داوری كدام تفسیر بر دیگر تفاسیر ارائهشده، برتری دارد؟ كدام یك زیبندگی تفسیر كلام الاهی - بهعنوان كلامی كه به عموم مخاطبان وحی القاء شده است - را دارد؟ برای پاسخ به این پرسشها، ابتدا باید دیدگاههای اندیشمندان اسلامی دربارۀ مفاد آیۀ فطرت به ترتیب تاریخی گزارش شود؛ و پس از طبقهبندی تفاسیر ارائهشده تحلیل و ارزیابی شود.
ابوالقاسم قشیری فطرت در آیه را - همچون ابنعطا و احتمالاً تحت تأثیر او- به همان سعادت و شقاوتی تفسیر میكند كه خداوند با علم ازلی خود به آنچه انسانها كسب میكنند، برای آنان رقم زده است.
شاهآبادی سپس پیام اصلی و هدف كتب آسمانی را بیان همین سه مطلب قلمداد میكند و بدینسان فطریبودن دین را تبیین مینماید (شاهآبادی، همان 28-30) سیدمحمدحسین طباطبایی در مقام تفسیر روایاتی كه توحید و نبوت پیامبر9 و ولایت علی7 را بهعنوان امور فطری معرفی میكند، میگوید: مراد از فطریبودن توحید آنست كه انسان، احتیاج به اموری كه آنان نیز بهنوبۀ خود محتاجاند را در درون خود مییابد و به این معنا اعتراف به خداوند یكتا فطری اوست (طباطبایی، 1417، ج 16، 187؛ نیز نک: یثربی، 1387، 216).