چکیده:
کانت، حوزه عقل نظری را ناتوان از اثبات خودمختاری و آزادی انسان می داند، و می کوشد از طریق عقل عملی یا اخلاق، آن را به عنوان اصل موضوع اثبات نماید. وی اعتقاد دارد که اگر آزادی و خودمختاری بخواهد صفت چیزی باشد، باید صفت اراده باشد. او اراده آزاد را با اراده خودمختار هم سان می داند؛ یعنی اراده هنگامی آزاد است که علت ایجاد آثار و اعمالی باشد، در حالی که خود معلول امر دیگری نباشد. او از معنای سلبی آزادی، به معنای ایجابی آن منتقل می شود و قانون حاکم بر آن، خودتحمیلی یا خودمختارانه باشد؛ یعنی قانون حاکم بر خود را خود وضع نماید. او همچنین اراده آزاد را با اراده تحت قانون اخلاقی یکی می داند و البته به این معنا نیست که افرادی که غیر اخلاقی عمل می کنند، آزاد نیستند. کانت تا آنجا پیش می رود که اخلاق دینی را «دیگر آیین» و در نتیجه منافی با خودمختاری انسان می داند. این دیدگاه کانت در مقاله حاضر مورد نقد قرار گرفته و اثبات شده است که اخلاق دینی منافاتی با خودمختاری انسان ندارد.
For Kant، it is impossible for theoretical reason to prove human autonomy and freedom. He، therefore، tries to prove it as an axiom by practical reason or ethics. Kant believes freedom as the quality of human will. He has known free will to be the same as autonomous will; that is، human will would be considered free in such a case that it causes some effects while being itself not caused by the other. He passes from negative meaning of freedom to its positive meaning. Such being considered، the law governing free will would be founded by itself. Again Kant knows free will and ethical rule to be the same; it، however، does not mean that those acting unethical are not free. He takes such an idea upon which religious ethics would be called a rule by others and thereof contrary to one`s freedom. In the paper، this view of Kant has been critically studied and it has proved that there is no disagreement between religious ethics and one`s own freedom.
خلاصه ماشینی:
"خودمختاری اراده و غایت فی نفسه بودن انسان با توجه به اینکه مطابق نظام فلسفة اخلاق کانت، انسان غایت فی نفسة رفتار اخلاقی است و بر اساس آن باید واضع قوانینی باشد که از آنها اطاعت میکند، - زیرا در اجرای قوانینی که اراده واضع آنها نباشد، از شخص انسان یا فاعل عقلانی به عنوان وسیلهای صرف استفاده میکند - بنابراین کانت از غایت فی نفسه بودن انسان یا فاعل عقلانی نیز نتیجه میگیرد که فاعل عقلانی باید واضع قوانین خود باشد (Kant, 1972, p.
اراده نیک و خودمختاری از این عقیده کانت که ارادة آزاد و ارادة تحت قانون اخلاقی یا امر مطلق یک چیز است، یا اینکه اراده نیک تنها ارادة آزاد است، این مشکل پدید میآید که تصور میشود که مردمی که غیراخلاقی عمل میکنند، آزاد و خودمختار نیستند؛ زیرا قبلا مطرح شد که اگر اراده بخواهد آزاد باشد، قانون آن باید خودتحمیلی و خودمختارانه باشد.
بنابراین به نظر کانت، خودمختاری اراده نمیتواند مبتنی بر چیزی غیر از خود عقل باشد و اگر ما اخلاق را سرسپردگی و وفاداری به اراده خدا بدانیم، در معرض دیگرآیینی اراده قرار گرفتهایم، یعنی اگر ما خدا را به عنوان پاداش دهنده و عقوبت کننده در پس قانون اخلاقی قرار دهیم، از قاعده احتیاط تبعیت کردهایم و انگیزهها برای اطاعت از قانون اخلاقی ترس از عقوبت و امید به پاداش خواهد بود و این کار ارزش اخلاقی ما را از بین میبرد."