چکیده:
با توجه به روند افزایش سریع جمعیت در دهه های اخیر و درنتیجه تمایل بیشتر به بهره برداری از منابع و نیز مصرف بیشتر، تدوین الگوی مصرف متناسب با وضع جامعه و افراد آن، امری ضروری به نظر می رسد. در دین اسلام برخلاف برخی نظریات غربی، مصرف به خودی خود اصالت نداشته و بلکه در جهتی قرار گیرد که انسان را به سوی اهداف غائی خلقتش سوق دهد. با توجه به نگاه همه جانبه ای که اسلام به مسئله مصرف دارد، می توان براساس متون اسلامی، دستورالعمل جامعی برای اصلاح الگوی مصرف تدوین نمود. در این مقاله تلاش شده است تا با در نظر گرفتن جامعه دینی، به عنوان جامعه هدف، و با تحلیل اسنادی قرآن کریم و روایات معصومان(ع)، مجموعه ای از مبانی، اصول و روش های اصلاح الگوی مصرف استخراج شود. که درنهایت پنج مبنا، یازده اصل و بیست روش در رابطه با اصلاح الگوی مصرف به دست آمده بدین شرح:مبانی: نیازمندی، عزت و استقلال، ایمان، اندیشه ورزی، تفاوت افراد و جوامع مختلف؛اصول: نیازسنجی، آینده نگری، اعتدال، زهدورزی، جهان را عرصه نعمت های خدا دیدن، مسئولیت، آخرت گرایی، دیگرگرایی، توجه به تعقل و تفکر، فرهنگ سازی، تذکر، توجه به اقتضائات فردی و اجتماعی؛روش ها: اولویت بندی، مدیریت منابع، رعایت میانه روی در مصرف، قناعت، شناخت سنت های الهی، ادای حقوق شرعی، امر به معروف و نهی از منکر، اصلاح انگیزه ها، محدود و مشروط نمودن مصرف، انفاق و ایثار، آگاه سازی، استفاده از تجربیات دیگران، الگوسازی، یادآوری محرومیت ها، توجه به کفو و شان هر فرد و جامعه.
خلاصه ماشینی:
كه درنهايت پنج مبنا، يازده اصل و بيست روش در رابطه با اصلاح الگوي مصرف به دست آمده بدين شرح:مباني: نيازمندي، عزت و استقلال، ايمان، انديشهورزي، تفاوت افراد و جوامع مختلف؛اصول: نيازسنجي، آيندهنگري، اعتدال، زهدورزي، جهان را عرصه نعمتهاي خدا ديدن، مسئوليت، آخرتگرايي، ديگرگرايي، توجه به تعقل و تفكر، فرهنگسازي، تذكر، توجه به اقتضائات فردي و اجتماعي؛روشها: اولويتبندي، مديريت منابع، رعايت ميانهروي در مصرف، قناعت، شناخت سنتهاي الهي، اداي حقوق شرعي، امر به معروف و نهي از منكر، اصلاح انگيزهها، محدود و مشروط نمودن مصرف، انفاق و ايثار، آگاهسازي، استفاده از تجربيات ديگران، الگوسازي، يادآوري محروميتها، توجه به كفو و شأن هر فرد و جامعه.
مباني، اصول و روشهاي اصلاح الگوي مصرف مباني: اصول در علوم نظري، قانونمنديهاي مربوط به موجودات، بهويژه انسان هستند و مكانيزمهاي تغيير در آنها مورد توجه قرار ميگيرد و قواعد و دستورالعملهاي ايجاد و يا كنترل تغيير، به دست آمده از مكانيزمهاي ياد شده است.
براي نمونه در جامعه ديني ميتوان مبناي ايمان به خدا و آخرت را مطرح نمود و براساس آن اصولي مانند آخرتگرايي را مورد توجه قرار داد و امكانات و منابع را نعمتهايي خداوندي دانست و براساس آنها روشهايي را در اصلاح الگوي مصرف پيشنهاد نمود، در حالي كه سخن گفتن از اين مباني و اصول در يك جامعه غير ايماني بيمعناست.
روش توجه به شأن هر فرد و جامعه در اسلام براي زندگي سه سطح ضرورت، كفاف و توسعه در نظر گرفته شده است.