چکیده:
نوشتار حاضر بررسی و شرحی بر چند نکته از نظریات ابن عربی و ملاصدرا دربارة انسان کامل است. اهمیت انسان کامل تنها یک رویکرد صرف نیست، بلکه رویکردهای مختلفی از جمله فلسفی، معرفتی، اجتماعی و فردی را نیز شامل میشود. از اینرو، بحث انسان کامل همچون منشوری است که دارای تجلیات گوناگون است. در این میان، ابن عربی بیش از دیگران به این مهم عنایت ورزیده است. ابن عربی «انسان کامل» را علت پیدایش خلقت و عامل تداوم آن میداند. از طرفی هم ملاصدرا با ارائة مبانی حکمی- فلسفی، همچون اصالت وجود و حرکت جوهری توانسته مسئلة انسان کامل و نفس او را از مرحلهای به مرحلهای دیگر ببرد. در نظر وی، انسان کامل دارای دو حرکت است: یکی حرکت صعودی به سوی حق برای تکمیل ذات خود و دیگری نزولی برای تکمیل نفوس خلایق. در حرکت اول، غایت سالک راه کمال، مقام فنا و محو است و ممکن است به بقا و محو بازنگردد و در ذات مستغرق و از خلق محجوب باشد. اما در حرکت دوم، بعد از محو رجوع به خود میکند و در عین جمع به تفصیل نظر مینماید و سینهاش وسعت خلق و حق را به هم میرساند.
خلاصه ماشینی:
"با توجه به اینکه حقایق اشیا در عالم عقلی ثابت بوده و تحت عنوان قلم الهی مطرح است و در عالم نفسانی مسمای به «لوح محفوظ» و «ام الکتاب» و در الواح قدری منسوب به «محو و اثبات» است و همه در کتاب علم رحمانی مکتوب است، همانند مهندسی که ابتدا نقشة خانه را در ذهن خود ترسیم میکند و سپس به اجرا میگذارد، خداوند نیز صورت عالم نزدش حاضر است و سپس آن را به اجرا و خلق میگذارد (شیرازی، الشواهد الربوبیة 1360: 349 - 352).
به عقیدة ابن عربی، محمد’ اکمل نوع انسانی و اول دلیل بر رب خود است، زیرا رب جز به مربوب ظاهر نمیشود و جز به مظهر خود مبین نمیگردد و جمیع کمالات او به وجود این انسان کامل ظاهر میشود، به دلیل اینکه انسان کامل، جوامع کلم و امهات حقایق الهیه بوده و اول دلیل بر اسم اعظم الهی است (ابن عربی، فصوص الحکم: 214).
همانطور که برای ملائک طبقات متفاوت در وجود نزولی است که اشرف آنها عقول فعاله هستند، برای انسان نیز درجات متفاوتی در صعود وجود دارد که اشرف و اکمل آنها درجة ارواح نبوی (عقل بالفعل) بوده که مکمل نفوس و عقول و شفیع خلایق نزد خداست و بین اینها و خدا واسطهای وجود ندارد (شیرازی، تفسیر القرآن الکریم: 3/ 59 – 71؛ 2/ 358 - 359)."