چکیده:
امروزه پیشرفت در تمام ابعاد سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی وجهه همت همه نظامهای سیاسی است. زیربنا و اساس فکری رهبران و دولتمردان تمام جوامع را، پیشرفت همهجانبه از طریق ارائه راهکارهای اساسی با شاخصهای معین تشکیل میدهد. این تحقیق، با روش توصیفی ـ تحلیلی، به بررسی و تبیین این مسئله میپردازد که یکی از امور لازم در رسیدن به پیشرفت سیاسی یک جامعه، استقلال و عدم دخالت بیگانگان در امور آنهاست. مهمترین دستاورد تحقیق این است که فهم پیشرفت و دگرگونی اجتماعی در یک کشور، مستلزم بررسی دقیق ساختار نظام سیاسی و توجه به نحوه اثرگذاری نیروهای خارجی بر آن است. مجموعه پیچیده و متغیری از روابط میان عوامل و ساختارهای داخلی و خارجی، شکل خاصی به پیشرفت میبخشد که در الگوی پیشرفت، این عوامل باید مورد توجه قرار گرفته و استقلال، به عنوان یک شاخص مهم در فرایند پیشرفت سیاسی، باید مدنظر قرار گیرد.تحلیل رفتار دولتها، بخصوص در حوزه رفتارهای اقتصادی، یکی از مسائلی است که از دیرباز مورد توجه اندیشمندان قرار داشته است. رفتارهای اقتصادی دولتها بر توسعه ملی کشورهای در حال توسعه نقشی تعیینکننده داشته که متقابلا بر ثبات و امنیت اجتماعی ـ سیاسی اثر میگذارد. رفتارهای اقتصادی دولت، بسته به نوع گفتمان دولتها متغییر میباشد. عملکرد اقتصاد سیاسی دولتها در کشورهایی که اقتصادشان متکی به درآمدهای رانتی است، با تأثیری که از گفتمان حاکم بر دولتها میگیرند، شاخصههای تغییر بیشتری دارند. برای دستیابی به بررسی این رابطه، از روشهای تحقیق ترکیبی که متکی به توصیف و تحلیل هستند استفاده میشود. هدف این تحقیق، معرفی یکی از این روشهای ترکیبی است تا رابطه گفتمان دولت را با عملکرد اقتصاد سیاسی به صورت روشمند تبیین کنیم. دولتهای تحصیلدار با توجه به ماهیت خاصی که دارند، برای گفتمانهای خود شاخصههایی انتخاب میکنند که بر عملکرد آنها در حوزه اقتصاد تأثیرگذار میباشد. اینگونه دولتها هرچه بیشتر به منابع رانتی متکی باشند میزان استقلال آنها از جامعه و تأثیر گفتمانشان بر حوزه اقتصادی بیشتر است.
خلاصه ماشینی:
"در فرایند پیشرفت و تکامل، برای جامعه و نظام اسلامی اهمیت تبیین رابطه استقلال و پیشرفت سیاسی از دو بعد سلبی و ایجابی مطرح است؛ زیرا از طرفی، پیشرفت و پیمودن راه تکامل در صورتی امکانپذیر است که تمام تصمیمات و ارائه راهکارها با توجه به نیازهای اساسی جامعه و با درک کامل و عمیق نسبت به آن صورت گرفته و از دخالت بیگانگان به دور باشد.
383 طبق این تعریف، قدرت تصمیمگیری، قدرت اعمال تصمیمهای گرفته شده و قلمرو حاکمیت عناصر اصلی استقلال سیاسی به حساب میآیند و بر این اساس، ملت و دولتی مستقل به شمار میرود که بتواند بدون تأثیرپذیری از محیط خارجی اعم از منطقهای و بینالمللی، قدرتهای بزرگ، سازمانهای بینالمللی و شرکتهای چندملیتی، برای خود برنامههای کلان سیاسی را در جهت نیل به توسعه و پیشرفت تدوین نموده و اعمال نماید و در عرصه بینالمللی سیاستها و عملکردهایش در راستای تأمین منافع آن باشد.
با توجه به این امر که استقلال سیاسی عبارت از این است که مردم و نظام سیاسی، روابط ساختارهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی را در راستای خواستههای خود در کشورشان برای زندگی بهتر و عادلانهتر و رفاه بیشتر تنظیم مینمایند، پیشرفت و توسعه در سایه وابستگی محقق نمیشود؛ زیرا براساس نظریه «نظام جهانی» والر اشتاین، کشور وابسته، هرچند مدتی در مرکز قرار داشته باشد، با اندک تغییر شرایط به پیرامون نظام جهانی منتقل شده و از ایفای نقش به عنوان کشور تأثیرگذار باز میماند."