چکیده:
برهان صدیقین یکی از براهین معروف در اثبات وجود خداست، پایه و اساس این برهان حقیقت وجود و نفی شکاکیت در هستی است. در این برهان وجود خلق پایه استدلال نیست. از اینرو گفته میشود وجود خدا از غیر او و خلق او اثبات نشده است. بنابراین در پایان معلوم میشود که از خود خدا وجود او اثبات شده است. با این تفاوت که در آغاز برهان نمیدانستیم آن که پایه استدلال است و استدلال از آنجا آغاز شده، همان خدا است. طراح این برهان فارابی است، ولی تقریری از آن ارائه نکرده است، بلکه اولین تقریر آن را ابنسینا به دست داده است. این برهان را میتوان بر اساس منطق جدید هم در بخش منطق جملهها و هم در بخش منطق محمولات صورتبندی کرد. مقالة پیش رو ضمن تقریر برهان صدیقین ابنسینا صورتبندی آن را هم در منطق جملهها و هم منطق محمولات ارائه داده است
Seddiqin argument، a famous argument used for proving the existence of God، was first mooted by Avicenna. This argument can، according to modern logic، be formulated as part of the logic of sentences and as part of the logic of predicates. Giving an account of Avicenna's Seddiqin argument، the present paper discusses the formulation of this argument both in the logic of sentences and in the logic of predicates.
خلاصه ماشینی:
"روشن است که نتیجة موردنظر نباید بر این فرض تکیه کند؛ چراکه این سطر جزو مقدمات برهان نیست؛ اما با فرض این سطر و مقدمة دوم، به قانون وضع مقدم نتیجه میشود که واجبالوجود موجود است.
اکنون برهان سینوی را با نمادهای منطق محمولها نمادگذاری میکنیم: (: عاطف (: شرطی متصله ((x) : چیزی یا بعضی چیزها (سور جزئی یا وجودی) (x) : به ازای هر چیزی (سور کلی) E : موجود است N : واجبالوجود است C : ممکنالوجود است مقدمه (1) ((x)(Ex ( Nx) (((Y) EY ( C Y) 1 مقدمه (2) (x)(Ex ( N x ( ((x) Ex ( N x ( 2 مقدمه (3) (x)(Ex ( C x ( ((x) Ex ( N x ( 3 حذف سور کلی از 2 (4) Ea ( N a ( ((x) Ex ( N x 2 حذف سور کلی از 3 (5) Ea ( Ca(((x) Ex( Nx ( 3 فرض (6) Ea ( Na( Ea ( Ca 6 فرض (7)Ea ( N a 7 4، 7 وضع مقدم (8) ((x) Ex ( N x 7،2 فرض (9) Ea ( Ca 9 5، 9 وضع مقدم (10) ((x) Ex ( N x 3،9 10،6،7،8،9 حذف فاصل (11) ((x) Ex ( N x 2،3،6 1،6،11 حذف وجودی (12) ((x) Ex ( N x 1،2،3 گفتنی است که وجود و وجوب برای شیئی و نیز وجود و امکان برای شیئی، به این معنا نیست که شیء و وجودش دو چیز باشند و وجود عارض بر آن دیگری باشد و نیز وجوب یا امکان، دو عرض عارض بر آنها باشند؛ بلکه وجوب تأکد همان وجود و امکان ضعف همان وجود است، و به اصطلاح فلسفة اسلامی، محمول وجود و وجوب یا امکان آن، محمول بالضمیمه نیستند؛ بلکه این ذهن است که بین شیء و وجودش و بین وجود و تأکد یا ضعف وجودش جدایی میاندازد و سپس قضیة حملیه را میسازد."