چکیده:
امروزه آثار پائولو کوئلیو در ردة عرفانهای نوظهور جای گرفته است. آثار پائولو بیشتر در قالب رمان است و یافتن مبانی اندیشهای او، چندان ساده نیست؛ حال آنکه برای خوانندگان پرشمار آثار او، درک اصول اندیشههایش بسیار مهم است. در این مقاله دیدگاههای دینشناختی پائولو بررسی خواهد شد. برای این کار همة کتابهای پائولو را به دقت مطالعه و فیشبرداری، و سپس با دقتی بیشتر اطلاعات را جمعآوری و طبقهبندی کردیم. در مرحلة آخر آموزههای او را که اینک انسجام یافته بودند و در کنار هم مرادشان آشکار شده بود کانون نقد و تأمل قرار دادیم.خلاصهای از نظرات دینشناسه پائولو را چنین میتوان گزارش داد: پائولو تمایل دارد دین را نوعی قرارداد اجتماعی بداند که تنها کارکرد آن فراهم کردن نیایش جمعی است. او هر انسان را متفاوت با دیگران، و وظیفة هر کس را پیگرفتن رؤیاهای خود میداند. از اینرو اعلام میکند که نیازی به نبوت و شریعت نیست و هر کس میتواند راه را خود بپیماید. در فرجامشناسی نیز پائولو معتقد به تناسخ است و کوشیده است
Nowadays، Paulo Coelho's works are classified as a new kind of mysticism. Most of his works are in the form of novels and are not easily comprehended، when it is very important for the multitude of readers of his works to understand the principles of his thought. The present paper investigates his theological views. To this end، all his works were carefully studied and notes were taken. Then، the information which has been carefully gathered and classified and finally his doctrines، which have been well organized and their meanings clarified، were criticized and deliberated.
The outcome of Paulo's theological views can be explained as follows: the tendency to consider religion as a social contract the only function of which is to provide collective worshiping. Maintaining that individuals are different from one other and the duty of each of them is to peruse his/her own dreams. He، therefore، sees that the there is no need for having a prophet and a sacred law and every one can find his way by oneself. He also believes in reincarnation in teleology.
خلاصه ماشینی:
"پائولو معتقد است که نمیشود مسئولیت راه زندگی را بر عهدة دین گذاشت؛ حال آنکه اگر خدا درست شناخته شود، آن وقت معلوم میشود که خداوند زیبا، ساختة دست خود را تنها رها نمیکند.
اگر منظور از رؤیا هوای نفس باشد، نه تنها دلیلی نداریم که این رؤیا مقصد انسان است، شناخت خدا انسان را رهنمون میکند که او انسان را برای دور شدن از خود و نزدیک شدن به خدا آفریده است؛ اما اگر منظور از رؤیا، رؤیای وصال خداوند و نزدیک شدن به کمال بینهایت او باشد، در این صورت بایسته است که خداوند، خود راه را بر بندگانش بنماید.
433 به هر حال اصل این مطلب را که فرشتگان انسان را حمایت میکنند و او را به راه نور میخوانند، نمیتوان منکر شد؛ اما در آیات و روایات سنت اسلام، اشارهای نشده است که هر کس فرشتهای جداگانه برای حمایت دارد.
440 به هر حال پائولو معتقد است شیاطین نیز میتوانند به سود انسان کار کنند و نباید با دعا آنان را دور کرد؛ چراکه «زمانی که او را با دعا از خود دور میکنیم، باید بدانیم همة تعلیمات خوبی را که میتوانست به ما بدهد از دست خواهیم داد.
پذیرش اینکه شیاطین در هدایت معنوی انسانها نقش داشته باشند، آنقدر عجیب است که پائولو نیز در تناقضی آشکار اعتراف کرده است: کمک گرفتن از شیاطین با همه منفعتهایشان دو مشکل دارد: یکی اینکه شیاطین تنها برای مقاصد مادی ظاهر میشوند 446 و تنها در جهت امور دنیوی میتوانند سودمند باشند؛ 447 دیگر اینکه جویندة معنویت چهبسا شیفتة قدرت شیطان شود و از نبرد مقدسش باز بماند 448 و یا اینکه بخواهد به شیوة او رفتار کند."