چکیده:
عقلانیت بنیادیترین خصوصیت انسان و زیربنای نظام اخلاقی صدرالمتالهین است؛ زیرا صدرا برتری انسان بر سایر موجودات را در عقل، آن هم از بعد نظری و نه عملی میداند. در نظر صدرا، انسان با بکارگیری عقل نظری و کسب حکمت، میتواند گام به گام وجود خود را وسعت بخشیده و در نتیجه، اخلاقیتر شود. از اینرو، در نظر صدرالمتالهین ضعف اخلاقی، ریشه در فقر وجودی آنان دارد و فقر وجودی ریشه در بی توجهی به نعمت عقل، به خصوص عقل نظری دارد. کانت با اتخاذ مبانی دیگری چون عقل، فاهمه، اراده و غایت بودن انسان، نگاه انسانشناسانۀ متفاوتی داشته و عقلانیت عملی یا اراده را با ارزشترین ویژگی انسان دانسته و آن را معیار تحقق انسانیت و کمال او میداند. این مقاله، بر آن است تا جایگاه عقل نظری در نگاه صدرا و اراده یا عقل عملی در نگاه کانت را در سیر اخلاقی انسان نشان دهد و این دو نگرش را با هم مقایسه نماید.
خلاصه ماشینی:
"ملاصدرا در نظریههای فلسفی خود، با توجه به حرکت جوهری و تشکیکی بودن مراتب وجود، و همچنین با اتخاذ این مبنا که علم از مقوله وجود بوده 95 و اخلاق هم مبتنی بر علم و حکمت است، سیری را ترسیم میکند که در آن، انسان با به کارگیری نیروی عقلانی، وجود خود را در یک سیر تکاملی تحقق میبخشد.
150 اما ملاصدرا، که تخیل را زمینهای برای آفرینشگری عقل میداند، حتی خالقیت انسان را به جهان ماوراء ماده نیز گسترش داده، معتقد است: هر انسانی خالق زندگی اخروی یا بهشت و جهنم خویش میباشد؛ چرا که به واسطۀ همین قوۀ خیال است که در آخرت، اعضای بدن، که صورتی خارجی دارند، از درون نفس خلق میشوند.
در نظر ملاصدرا هم، عقل نظام بخش است، نه قوام بخش؛ به این معنی که هرچند، انسان با به کارگیری قوۀ عاقله وجود خود را بسط میدهد، اما در واقع او حرکت خود را در سیر کمالی به سمت یک محور واحد تنظیم میکند.
از اینرو، هر چند انسان از خلاقیت برخوردار است، اما در حقیقت، عین تعلق و ارتباط تکوینی با مبدأ هستی است و سیرصعودی خاصی که صدرا، بر اساس حرکت جوهری، اصالت وجود و تشکیکی بودن آن و مرتبط ساختن وجود انسان با عقل فعال و نهایتا خداوند، ارائه داده است، نشان میدهد که در نهایت، هیچگونه استقلالی برای خود قائل نبوده، تمام وجود خود را فانی در وجود حق مییابد."