چکیده:
توجه به معنای دقیق سکولاریسم و اخلاق و در نتیجه، نسبتی که سکولاریسم با عرصههای مختلف حیات بشری دارد، یکی از مسائل مهمی است که در این مقاله، بررسی شده است. این توجه نشان میدهد که سکولاریسم تنها به معنای جدایی دین از سیاست نبوده و هر حوزهای که با اختیار انسان در ارتباط باشد، محل نفوذ سکولاریسم خواهد بود. به این ترتیب، اخلاق سکولار معنای عامی خواهد داشت که حوزه سیاست، اقتصاد، فرهنگ، هنر، تعلیم و تربیت و غیره را دربر میگیرد. مسئلة دیگری که در این مقاله، بررسی شده، نسبتی است که بین اخلاق دینی و اخلاق سکولار برقرار است. برای نشان دادن این نسبت، کوشش شده است که ویژگیهای هر یک از آنها شناسایی و تا حد مقدور توضیح داده شود.
خلاصه ماشینی:
"سکولاریسم در فرهنگ بیست جلدی آکسفورد، نظریهای اخلاقی قلمداد شده و در تعریف آن گفته شده است: سکولاریسم نظریهای است دربارة اینکه اخلاق صرفا باید بر اموری مبتنی باشد که با سعادت انسان در حیات دنیوی مرتبط بوده و در اینباره، همة ملاحظات اعتقادی، همچون اعتقاد به خدا و جهان آخرت کنار گذاشته شود.
وی معتقد است تقنینهای اخلاقی، اگر چه گاهی به اعتقادات مشترک و عمومی، دربارة امور فوق طبیعی یا مقدس (یعنی دین) متوسل میشوند، لکن این نکته برای توجیه اخلاقیات ضرورت ندارد، چه آنکه اخلاق میتواند به عقل یا ملاحظات مربوط به سعادت و رفاه بشر نیز تکیه داشته باشد.
شاید مناسبترین تعریف برای اخلاق سکولار و به عبارتی سکولاریسم در اخلاق این باشد که بگوییم: اخلاق سکولار گرایشی است مربوط به چگونگی صفات، رفتارها و هنجارهای حاکم بر آنها، مبتنی بر دیدگاه غیردینی یا ضد مرجعیت دینی که خواستار دخالت انحصاری و مطلق عقل خودبنیاد و علم در تنظیم امور زندگانی بوده، و سعادت دنیوی و رفاه اجتماعی بشر، تنها غایت مطلوب آن است.
از نظر سکولاریستها به تحول اساسی در روحیات و نفسانیات انسانها نیازی نیست، بلکه حفظ همین روحیات و رعایت مقتضیات نفس، هدف نهایی اخلاق است، در حالی که بر اساس اخلاق دینی، وضع موجود، مطلوب نهایی نیست و کوشش زیادی در جهت حفظ آن صورت نمیگیرد، مگر آنکه وضع موجود، برای به دست آوردن وضع آرمانی لازم باشد، در این صورت، به وضع موجود، به میزان لازم بها داده میشود."