خلاصه ماشینی:
"دو سال پیش که به تاتارستان سفر کرده بودم، کارنامة تحصیلی دختر مسلمانی را که در مکتبخانهای مزین به نام «فاطمة الزهرا» به تحصیل قرآن وفقه میپرداخت را در موزة اصلی شهر غازان دیدم که معلم مکتب، نمرة درس تجوید و قرآن او را بیست داده بود و این مربوط به نود و پنج سال پیش بود و نیز دعوت نامهای به خط عربی برای دعوت به مجلس مذهبی در خانة یکی از متدینان مربوط به نود و دو سال پیش در این موزه هر بینندهای را بی سخن به گذشته این دیار پیوند میزد.
البته نویسنده را نمیتوان یکی از شخصیتهای علمی در دوران خود به شمار آورد وارزش این سفرنامه نیز نه از آن جهت است که نویسنده دارای دانش فراوان بوده واطلاعاتی مبتنی بر مسائل علمی عمیق را منتقل کرده است بلکه از آن رو با با ارزش است که سفرنامة یک مسلمان تاتار است که در روسیة تزاری میزیسته و دوران حکومت بالشویکها پس از سال 1917م.
باید گفت قطار وین به سرعت حرکت میکند و واگنهای قطار اصلا شباهتی به واگنهای قطارهای روسی ندارد؛ مثلا واگنها فاقد توالت هستند و مسافران برای این کار از فرصتهایی که هنگام توقف قطار در ایستگاههای بین راه پیش میآید استفاده میکنند و در ها از یک ـ دو طرف قطار [باز میشوند].
از نگهبان پرسیدیم: آیا باز هم اشیای قدیمی تاریخی اینجا وجود دارند [که بهگونهای به زندگی سلطان مربوط باشند]؟ پاسخ داد: آیا آن فیض الهی که از زیارت قبرش به دست آوردید، برایتان کافی نبود؟» آنجا متوجه شدیم که ورود یهودیان و مسیحیان به این مکان ممنوع است.
شهر مسلمان نشین زیبایی بود و در نزدیکی دمشق قرار داشت و بالاخره ساعت چهار و سی دقیقه وارد دمشق شدیم."