خلاصه ماشینی:
"آن شهرک مانند برخی دیگر از شهرهای لبنان به خاطر لبنانیهای کوچیده به آمریکا با آن سرزمین پیوسته باشد،پس همانجا بنابر نمونههایی که البته در آن زمان اندک بود،برای نخستین بار بر نوعی ادب سوری-آمریکایی آگاهی یافتم،که مقدر بود بعدها وجود آن را از برای اروپا(ادب سوری-اروپایی)اعلام نمایم،همه اینها زود مرا خوشحال کرد.
بیشتر وقتها یکه و تنها در آن کتابخانهء شرقی نشسته و مطالعه میکردم،و میتوانستم هر وقت که بخواهم از هشت (به تصویر صفحه مراجعه شود) صبح تا هشت عصر در آنجا بسر برم خود شیخو شتابان میآمد و چهار پایهء کوچک چوبی به طرف میز من میکشید، و من پاهایم را روی آن میگذاشتم،برای آنکه روی کف سنگفرش سرد کتابخانه خصوصا در زمستان یخ نکند،و اجازه میداد که هرچه دلم میخواهد انجام دهم.
با آنکه امیدی نداشتم طبعا در آن رسالهء نحوی چیز تازهای در خصوص آنچه راجع به ابو العلاء میدانستم یافته شود،ولی چیزی که نتوانستم در خصوص آن رساله بفهمم همینکه چرا بهندرت از آن یاد کردهاند،و اینکه چرا نسخههای خطی دیگر آن بکلی ناشناخته است؟در شگفت شدن از این امر من تنها نبودم،بلکه شیخ محمصانی،گنجور کتابخانه که همواره دستنوشتهها را میداد،نیز در این شگفت زدگی با من هنباز بود.
پژواک این رساله به من رسید،چه یکی از نویسندگان بزرگ امین الریحانی به سبک ویژهء خویش و با روح رسالة الغفران و رسالة الملائکه رسالهای نوشته؛وی که رد اندیشهای خود تا حدی نزدیک به افکار ابو العلاست،و در باب آن فیلسوف مطالعات متعدد نموده،هم از پژواک آن رسالهء ویراسته طی رسالهء خویش که برای من فرستاده،به زبان ابو العلاء از شرقشناسانی که آثار ادب عربی را احیاء میکنند، و با این کار به تازیان اعتبار و سرور میبخشند سپاسگزاری کرده است."