خلاصه ماشینی:
"(ص 92) سفیدهء صبح: سفیدهء صبح برخاستیم(ص 55) سوپ کردن:سوپ کرده بودند و قزاقها موزیک زده بودند(ص 441) شاخ به شاخ هم گذاشتن: دو تا از گاوها به قدر نیم ساعت شاخ به شاخ هم گذاشتند (ص 151) (به تصویر صفحه مراجعه شود) شوخی فرمودند: ندیم السلطان را دیدیم که لباس خود را عرض کرده،با او قدری صحبت کردیم و شوخی فرمودیم(ص 22) چند شیشه عکس انداختن: قدری توی حیاط گردش کردیم،دو سه شیشه عکس انداختیم(ص 92) شیم نما: پلههای شیم نمایی داشت(ص 341) صورت کسی را ساختن: نقاشی که صورت ما را ساخته بود،به او نشانی داده بودیم، آمد به حضور،صورت ما را خیلی خوب ساخته بود.
او هم سوارشده عقب سر ما میآمد(ص 59) عملهء خلوت: عملهء خلوت بودند(ص 2) غلط دادن: جای محمود خان و عیسی خان را خالی کردیم که محمود خان را غلط بدهیم(ص 63) فرمایش دادن: دیافرنگ و بعضی سلندرها فرمایش دادیم بیاورد(ص 231) فرمایشات فرمودن: قدری فرمایشات فرموده،از وضع سر حد سؤال کردیم(ص 72) قراچادر ایلات: اغلب عمارتهای تکتک ردیف ساخته بودند،جلوشان هم آبشارهای کوچک متصل به هم سرازیر میشد،مثل قراچادر ایلات به نظر میآمد(ص 45) قرق شکستن: صبح برخاستیم،نماز خواندیم و لباس پوشیدیم،قرق شکست(151) کارخانهء آهن آب کنی: از کارخانهء آهن آب کنی زیادی گذشتیم(ص 73) کاغذ به جایی نوشتن: چند کاغذی به طهران نوشتیم(ص 09) کت کسی را مالیدن: سیف السلطان چند تیر انداخت نزد،عیسی خان و بصیر السلطنه را فرمودیم بروند،کتش را بمالند(ص 741) کشتی دوانی: چند روز است کشتی دوانی است،کشتیهای کوچک را میدوانند(ص 59) کلهء کوه: آمدیم در حقیقت تا کلهء کوه آلپ که برف باریده بود (ص 24) کورس کردن: ..."