خلاصه ماشینی:
"زیانبخش است چون موجب محرومیت امت از درک مستقیم معارف قرآن وبرقراری ارتباط بیواسطه با منبع نور الهی میگردد و خطرآفرین است،زیرا اگر مراجعه،به قرآنکریم بصورت امری عادی درنیاید،تهاجم اندیشههای غیرقرآنی،بینش اجتماعی را به سویفضایی ظلمانی سوق میدهد در حالیکه فرهنگ تدبر در قرآن و مراجعه به آن مانع از نفوذ ابهامو تردید در اندیشههای ایمانی و قلوب مومنین خواهد بود همان طور که پیامبر اکرم(ص)فرمودند:زمانی که فتنهها همچون شب تاریک شما را در برگرفت بر شما باد تمسک به قرآن.
از مجموعه آیات قرآنی که واژه ذکر در آنها آمده است میتوان دریافت که همه مراحلتفکر،تعقل،تفقه و تدبر زمانی به سلامت،امنیت،ثبات و اطمینان در وجود انسانی رسیده و اورا به سوی رشد و تعالی هدایت میکند که قوه تذکر همواره در دل انسان زنده و بیدار بوده باشد.
قول حشویه که گمان میکنند قرآن را جز به تفسیر پیامبر(ص)نمیتوان فهمید اشتباهاست؛زیرا دعوت به تفکر و تدبر به این معناست که انسان مستقلا معنای آن را درک میکند.
دوم:نظریه معنیگرایانه:بر مبنای این نظریه آنچه از الفاظ حتی پس از تدبر حاصلمیگردد،معنای ظاهری آیات تلقی میشود،چرا که با تأمل و تفکر در ظاهر آیات قابلدستیابی است ولی باطن یا بطون قرآن مفاهیمی است که صرفا از راه تدبر قابل دستیابینیست،بلکه نیاز به ابزار معرفتی ویژه دارد.
84با وجود تضاد شدیدی که قرآن با عقاید مشرکان داشت،عملا جاذبه قرآن موجب گردید کهافراد بسیاری با استماع آیات قرآن به پیامبر رو آورند و این همان کارکرد قرآن بر قلوب و تأثیر آنبر نفوس مردمان است،که ابوسلیمان خطابی در قرن چهارم در«فصل الخطاب»رساله اعجازخود بدان اشاره کند و شکل نوین آن با تعابیری چون جذبه روحی از صاحب نطرانی چونهبة الدین شهرستانی،محمد حسین کاشف الغطاء،محمد رشید رضا و مصطفی صادق رافعیبیان شده است."