خلاصه ماشینی:
"و این نکته،از چیزهائی است که هیچ خردمندی در آن تردید نمیکند، در جائی که أبو طالب-علیه السلام-در دفاع از پسر برادرش،حضرت محمد-صلی الله علیه و اله-از حد متعارف درگذشته و حتی پسران خود،علی و جعفر را میفرستاده تا با آن حضرت باشند و به وی ایمان بیاورند،آیا معقول است که خود وی به عقیدهای که فرزندان خویش را به باور داشتن و مؤمن بودن بدان فرمان داده،کافر باشد؟ تازه،اگر ایمان دیگر مسلمانان آن روزگار،به مجرد اقرار زبانی بود، أبوطالب ایمان خویش را با رفتار و کردارش به اثبات رسانید و این ایمان با چنان خلوص و صداقتی از قلب وی پرتوافکن گردید که هنوز با زبانش درنیاوریخته،دو جگرگوشهء خیش را پیشکش آن نموده بود.
[افزون بر این باید توجه داشت که رسول خدا-صلی الله علیه و آله- أمیر المؤمنین علی-علیه السلام-را بدین کار مأمور میدارد،نه دیگر فرزندان أبوطالب را؛زیرا جعفر بن أبی طالب در آن زمان در حبشه بود و دو فرزند دیگر او یعنی عقیل و طالب هم که حاضر بودند،اسلام نیاورده بودند؛همین تخصیص گواه دیگری بر اسلام أبو طالب-علیه السلام است؛چا اگر او مسلمان نبود،عقیل و طالب برای قیام به امر وی أحق و أولی بودند و فرزند مسلمان وی،یعنی أمیر مؤمنان علی-علیه السلام -را نمیشایست بدین کار دستیازد52].
[چنانکه سید رضی الدین علی بن طاووس و گروهی دیگر هم بیان کردهاند،عدوت با أمیر مؤمنان-علیه السلام-و بنی هاش موجب اصلی شایع ساختن تهمت کفر در حضرت أبو طالب-علیه السلام-بوده است؛53و مرو جان این تهمت،از آن روزگار تاکنون،خواسته و ناخواسته،کمر بهنکوهش و آزار رسول خدا-صلی الله علیه و آله و سلم -و اهل بیت معصومش-علیه السلام-بستهاند63،و-بهطور ضمنی- آن حضرت را،در گفتار و رفتار،به اشتباه و خطا متهم نمودهاند73."