چکیده:
در ماه رجب سال نهم هجرت، پیامبر اسلام با خبر شد که روم شرقی لشکر بزرگی فراهم کرده و قصد حمله به «مدینه» را دارد، لذا فرمان آمادگی صادر کرد و با وجود مشکلات اقتصادی، گرمی هوا و کار شکنی منافقان، حدود سی هزار لشکر در «ثنیة الوداع» جمع شده، به فرماندهی شخص پیامبر به سوی منطقۀ «تبوک» حرکت کردند.لشگر اسلام با تحمل مشکلات فراوان به «تبوک» رسیدند و متوجه شدند که لشکر روم عقبنشینی کرده است. مدتی درآنجا ماندند و پس از انعقاد پیمانهایی با فرمانروایان منطقه، در ماه رمضان همان سال به «مدینه» برگشتند.در این غزوه، جنگی صورت نگرفت؛ ولی همراه با سختیهای زیادی بود و فواید فراوانی به همراه داشت.پیامبر اسلام در این غزوه برای جلوگیری از توطئة منافقان، حضرت علی را جانشین خود در مدینه قرار داد و حدیث معروف «منزلت» را در حق آن حضرت بیان فرمود.
خلاصه ماشینی:
"آیا اگر در جهاد شرکت نکنم، معذورم؟ پیامبر سکوت کرد، و آیة زیر نازل شد و این گونه افراد را جزء معذورین معرفی کرد و اجازه داد که در جنگ شرکت نکنند: 1 (لیس علی الضعفاء و لا علی المرضی و لا علی الذین لا یجدون ما ینفقون حرج إذا نصحوا لله و رسوله ما علی المحسنین من سبیل و الله غفور رحیم(؛ 2 «بر ضعیفان و بیماران و آنها که وسیلهای برای انفاق [در راه جهاد] ندارند، ایرادی نیست [که در میدان جنگ شرکت نجویند] هر گاه برای خدا و رسولش خیرخواهی کنند [و از آنچه در توان دارند، مضایقه ننمایند]، بر نیکوکاران راه مؤاخذه نیست و خداوند آمرزنده و مهربان است!» گریه کنندگان (بکائون) یک گروه هفت نفری از فقرای مدینه خدمت پیامبر آمدند و عرض کردند: ما میخواهیم در جهاد شرکت کنیم؛ ولی مرکب و امکانات دیگر نداریم که در این راه استفاده کنیم.
1 این مسئله یکی از اهداف مهم این غزوه بود، همچنان که شیخ مفید مینویسد: در جریان «غزوة تبوک» خدای مهربان به پیامبرش وحی کرد که در این غزوه جنگی صورت نخواهد گرفت و کارها بدون شمشیر حل و فصل خواهد شد؛ ولی باید خودش همراه لشکر برود و مردم را برای شرکت در این جهاد دعوت کند و بدین وسیله اصحاب خود را آزمایش نماید تا باطن آنان آشکار گردد، لذا رسول خدا در آن موقعیت حساس و گرمی تابستان که فصل برداشت میوهها بود، فرمان حرکت به سوی «روم» را صادر کرد."