چکیده:
مشارکت عامه ی مردم در امور سیاسی که خود ناشی از تمایل مشارکت جویانه ی آنان نسبت به نظام سیاسی است، یکی از نتایج و دستاوردهای مراحل پیشرفته ی دموکراسی است، بنابراین مشارکت را می توان یکی از معیارهای موفقیت توسعه ی فراگیر بشمار آورد. زنان به عنوان نیمی از نیروی انسانی موجود در جوامع بشری که خود یکی از مهم ترین منابع توسعه اند، نقشی به سزا در توسعه ی جوامع انسانی ایفا می کنند. مردان تاکنون نخواسته اند و یا نتوانسته اند از منافع زنان به گونه ی کافی حمایت نمایند. در نتیجه مشارکت زنان در همه ی فعالیت های اجتماعی، مانند عرصه ی سیاست ضروری است، به گونه ای که می توان گفت نقش اقلیت داشتن زنان در امور سیاسی موجب عقیم ماندن دموکراسی در جامعه می شود. گزارش توسعه ی انسانی سازمان ملل متحد که رتبه ی کشورهای گوناگون جهان را در امر توسعه ی انسانی مشخص می کند، در آخرین گزارش خود در سال 2009 اقدام به تهیه ی گزارشی از اقدام های کشورهای تحت مطالعه پیرامون میزان پایبندی و اهتمام دولت ها در زمینه ی تحقق اهداف برنامه های «توانمند سازی جنسیتی» نموده است که در این جدول به میزان مشارکت و دخالت زنان در سیاست توجهی ویژه شده است. در این پژوهش که به صورت تحلیلی ـ توصیفی صورت گرفته است، پژوهشگران در پی یافتن پاسخی برای پایین بودن میزان مشارکت سیاسی زنان در منطقه ی خاورمیانه هستند و به همین منظور با بررسی تطبیقی جایگاه کشورهای منطقه در رتبه بندی دموکراسی جهانی و میزان مشارکت سیاسی و اقتصادی زنان منطقه، سعی در شناسایی دلایل این موضوع دارند که در نهایت، با دسته بندی موانع مشارکت سیاسی زنان، به موانع سیاسی، فرهنگی، آموزشی و همچنین موانع فیزیولوژیکی به نتیجه گیری از مباحث طرح شده پرداخته خواهد شد.
خلاصه ماشینی:
"با این حال در بسیاری از کشورها با وجود از میان رفتن موانع قانونی بر سر راه حضور زنان در جریان های دموکراتیک، محدودیت هایی در مورد مشارکت آنان به عنوان موجودات سیاسی کامل بر جای مانده است و برای زنان در سطوح عالی قدرت جای چندانی نیست.
به همین منظور با بررسی گزارش توسعه ی انسانی سازمان ملل و شاخص توانمند سازی جنسیتی و همچنین استفاده از رتبه بندی «شاخص دموکراسی اکونومیست» از جایگاه کشورهای جهان در زمینه ی دموکراسی، در نهایت سعی در شناسایی و معرفی موانع مشارکت سیاسی زنان منطقه در تعیین سرنوشت خود خواهند داشت.
نتیجه گیری با نگاهی به جایگاه کشورهای خاورمیانه در رتبه بندی جهانی دموکراسی به سادگی می توان دریافت که شکل غالب حکومت، در منطقه اقتدارگرایی است و با تطبیق شکل حکومت و داده های جدول شماره ی 2 - وضعیت سیاسی و اقتصادی زنان منطقه - به سادگی می توان به رابطه ی مستقیمی که بین اقتدارگرایی این کشورها و پایین بودن میزان حضور زنان در فعالیت های سیاسی و اقتصادی وجود دارد، پی برد.
آنچنان که در یافته های پژوهش نیز ذکر شد، دلایل پایین بودن حضور زنان بسیارند که شاید برجسته ترین آن ها مردسالارانه بودن ساختار سیاسی این کشورها و همچنین محدودیت های عرفی و شرعی باشد که مانع از حضور پر رنگ و چشمگیر زنان منطقه در جنبه های گوناگون می شود، اما شاید بتوان گفت، گذشته از این موانع، بزرگ ترین مانعی که از میان برداشتن آن کاری بسیار دشوار است، «نگرش» جامعه به حضور و فعالیت زنان در عرصه های "/>سیاسی و اقتصادی است که برای از بین رفتن آن نیاز به تلاشی همه جانبه و فراگیر از سوی تمامی اعضای جامعه است که در این بین وظیفه ی اصلی بر دوش خود زنان است."