چکیده:
پدیده ی استعمار از پدیده هایی است که مشرق زمین همواره با آن مواجه بوده است. انسانهای آگاه و توانا به ویژه هنرمندان، با سلاح شعر به مبارزه با آنان پرداختند. چون شگردهای استعمار، گوناگون و مختلف است شگردهای مبارزه با آن پدیده نیز لازم است گوناگون و مناسب باشد. سیداشرف الدین و رصافی از شاعران حساس و آگاهی بوده اند که پدیده ی استعمار را از ابتدا برای هم وطنان و ملت های دیگر ترسیم نموده و برای مبارزه با آن مطابق شرایط زمانی و مکانی، شگردهایی داشته اند. این مقاله بر اساس مکتب اروپای شرقی، به بررسی تطبیقی پدیده ی استعمار در شعر دو شاعر پرداخته و ابتدا بعد از بیان مبانی نظری پژوهش، پدیده ی استعمار در شعر دو شاعر، بررسی و سپس راه کارهای آنان در مقابله با این پدیده، بیان می شود. پژوهش های صورت گرفته در این مقاله نشان می دهد که هر دو شاعر به شکل های گوناگون به معرفی پدیده ی استعمار پرداخته اند و برای مبارزه با آن، شگردهای مشابهی داشته و راه کارهایی عرضه کرده اند که مهم ترین آن ها عبارت است از: آگاه کردن مردم و غفلت زدایی؛ برانگیختن مردم و ترسیم موقعیت آنان؛ دعوت به اتحاد و مقابله با استعمار؛ بازگشت به هویت فرهنگ اسلامی؛ تحقیر استعمار با زبان طنز و محکوم کردن و نکوهش استعمارگران.
خلاصه ماشینی:
پژوهش های صورت گرفته در این مقاله نشان می دهد که هر دو شاعر به شکل هـای گوناگون به معرفی پدیده ی استعمار پرداخته اندوبـرای مبـارزه بـا آن ،شـگردهای مشابهی داشته و راه کارهایی عرضه کرده اند که مهم ترین آن ها عبارت است از: آگاه کردن مردم و غفلت زدایی ؛برانگیختن مردم و ترسیم موقعیت آنان ؛دعوت به اتحادو مقابله با استعمار؛بازگشت به هویت فرهنگ اسلامی ؛تحقیر استعمار با زبان طنـزو محکوم کردن و نکوهش استعمارگران .
بــه روزنامــه بــده شــرح از پلــو و چلــو (همان ، ٢٢٧) معروف رصافی نیز به مناسبت های مختلف و به گونه های متنوع ، به آگاه کردن مردم میپردازد؛ برای مثال ، در قصیده ای با عنوان «شکوای العامه » آن گاه که نزد امین الریحانی از اوضاع عراق شکوه میکند، با توصیف عراق ، مردم را نسبت به استعمارزدگی کشـور آگاه کرده و دخالت بیگانگان را به آنان گوش زد می کند؛ او در بخش پایانی این قصـیده چنین میسراید: لا خیر فـی وطـن یکـون السـیف عنــ د جبانــه والمــال عنــد بخیلــه و الــرأی عنــد طریــده و العلــم عنـــ د غریبــه و الحکــم عنــد دخیلــه (رصافی، ٥٥٥:٢٠٠٠) در وطنی که شمشیر در دست ترسو، مال در دست بخیل ، اندیشه نزد شخص رانده شده ، دانش نزد فرد نا آشنا و فرمانروایی در دست بیگانه است ،خیری نیست .