چکیده:
رازه ذکر یکی از کلماتی است که به دو معنای لغوی و اصطلاحی در آیات
قرآنی به کار میرود. کاربرد اصطلاحی آن در جایی است که با مفاهیم وحیانی وتنزیل
مفقارن شده باشد. درآرای مفسران؛ اتفاق نظری در استفاده از وازه ذکر در آیات قرآنی
وجود ندارد؛ طوری که آن را گاه» صفت یا نامی برای قرآن و گاه منطبق بر دیگر کتب
آسمانی به ویژه تورات میدانندء در حالی که بر اساس آیات قرآنی» نزول ذگرء جز بر
پیامبر اسلام (ص)» بر دیگر انبیا (ع) ثابت شده نیست. علاوه بر آن؛ یکی بودن ذکر و
قرآن نیز محل تامل است؛ ؛ زیرا بنا به آیات قرآنیء انطباق ذکر و قرآن و تصور مصداقی
واحد از این دوء غیر قابل قبول است و کاربرد مادة نزول با مفاهیم گوناگون دلیلی بر
همسانی آنها نیست. شاید بتوان گفت که ذکرء » مصداقی از وحی غیر قرآنی است.
The words zekr is one of the words used in Quran in both its literal and technical
meanings. It is employed in its technical meaning when used with the concept of
revelation and descending. The exegetes' interpretation of this word clearly manifest
their diversity about its meaning calling it- an attribute or a name for Quran
sometimes and denoting it to other Scriptures, especially Torah at other times.
Meanwhile according to Quranic verses, the revelation of zekr for other prophets
except that of Islam is not proved. in addition, identifiying zekr as Quran needs
further detection as it seems unacceptable to consider both Quran and zekr referring
to one actual denotation. Furthermore, employing the word zekr with different
concepts is no reason for considering all those concepts identical. It maybe
suggested that zckr is a referent for non Quranic revelation.
خلاصه ماشینی:
باتوجه به تقدم زمانی خلیل بن احمد نسبت به دیگر لغویون،این سئوال پیش میآید که آیا این معنا در عصر خلیل-که در قرن دوم هجری قمری میزیست-رایج بوده،یا اجتهادی از جانب وی و متأثر از کاربرد معنایی آیات قرآنی است که ازهری نیز-در قرن چهارم هجری قمری-از او پیروی کرده است؛زیرا براساس گزارش دیگران،معانی مذکور- حداقل در ظاهر-ارتباطی با معنای اصلی ذکر ندارد.
شیخ طبرسی ذیل آیۀ 28 سورۀ رعد،ذکر را از معانی نفس بیان میکند و اذعان میدارد که گاهی ذکر،علم نیز ذکر اطلاق میشود و همچنین بر قولی که معنای آن برای شخص حاضر باشد(طبرسی 1372:ج 6،447).
دیگر مفسران نیز مشابه همین اقوال را در تفسیر خود آوردهاند و به نظر میرسد منشأ این اختلافات-همانگونه که در بحث منابع روایی بیان میشود-در روایاتی است که عمدتا از سوی صحابه و تابعین صادر شده است(نک:طوسی[بیتا]:ج 7، 283؛ثعلبی نیشابوری 1422:ج 6،313؛طبرسی 1372:ج 7،105 و 106).
از روایتی دیگر متوجه میشویم«ذکر»شامل غیرقرآن است،طوری که در شأن نزول آیۀ{/و إن یکاد الذین کفروا لیزلقونک بأبصارهم لما سمعوا الذکر و یقولون إنه لمجنون/} (قلم:51)آوردهاند که این آیه در روز غدیر خم پس از واکنش عدهای از حضار به اعلام ولایت امام علی(ع)و فضل ایشان،از سوی پیامبر اسلام(ص)نازل شده است(قمی 1367:ج 2،383؛کلینی 1365:ج 4،566 و 567،باب مسجد غدیر خم؛ صدوق 1413:ج 1،230 و ج 2،559 و 560؛طوسی 1365:ج 3،263 و 264).
منابع اهل سنت در تفسیر مجاهد ذیل آیۀ{/و لقد کتبنا فی الزبور من بعد الذکر أن الأرض یرثها عبادی الصالحون/}(انبیاء:105)از ذکر به ام الکتاب که نزد خداوند است،تعبیر شده است (مجاهد بن جبر[بیتا]:ج 1،417).