چکیده:
بحث فلسفه اخلاق، اخلاق، صفات اخلاقی و بتبع آن، نفس و روح در بیان ملاصدرا، مطلبی کوتاه و اجمالی نیست. ایشان در آثار مختلف خویش به این مباحث پرداخته است. وی معتقد است است ملاک اخلاق، عقل آزاد (وجدان) میباشد و بشر در این جهان به هر شکل رفتار نماید، حشر و بازخواستی مناسب آن خواهد داشت و در واقع، اخلاق نیک این جهانی، پاداش اخروی زیبا بهمراه دارد و خلق نازیبای این دنیا، عذاب الیم بدنبال خواهد داشت. یعنی هرگونه اخلاق و ملکاتی بر جان انسان چیره شود، به همان صورت در روز رستاخیز محشور خواهد شد. از اینرو در نگاه این حکیم فرزانه، معرفت نفس بعنوان ظرف حکمت، همواره راهی است بسوی خداوند و شناخت اوصافش که افضل معلومات هستی است. از همینروست که برخی از براهین اثبات وجود خداوند بر مسئله نفس استوار گشته است. علم به نفس در بحث معاد و اعتقاد به استقلال آن، بسیار اساسی است و از آن جهت که پاره یی از مسائل نفس از اصول موضوعه علم اخلاق است ـ با وجود اختلاف در مکاتب فلسفه اخلاق ـ تقریبا همه فلاسفه اسلامی بر این نکته متفقند که اخلاق با کمال نفس ارتباط دارد و شالوده مباحث اخلاقی بر اصل کمال پذیری نفس و تاثیرپذیری آن از افعال اخلاقی استوار است و بدون آن، تبیین عقلی و فلسفی کافی برای خیر و شر اخلاقی نخواهیم داشت. بهرحال، برای آگاهی از چگونگی تکامل نفس بوسیله افعال اخلاقی باید کمال نفس را شناخت و آن را هدف خویش قرار داد و رفتارهای اخلاقی خود را بعنوان طریقی برای رسیدن به آن مقصد سامان بخشید تا که عامل به این سخن مولا علی (ع) بود که «من عرف نفسه فقد عرف ربه». پس در واقع، اخلاق و حکمت عملی نزد ملاصدرا نوعی شناخت خویشتن است.
خلاصه ماشینی:
"بنظر ایشان فلسفه اخلاق کانت با تمامانسجام و قدرت درونیش که انسان را از طریقتکلیف بدون قید و شرط و در واقع بنحو کلی وضروری-یعنی ما تقدم-با ارزشهای اخلاقیحاکم بر آنچه میتوان وجدان نامید،آشنا و بتبعیتاز آنها ملزم میسازد،صرفا در مجموع،جنبه اصالتفردی پیدا میکند و طوری بیان میشود که گوییاستقلال تام دارد و از هر نوع تاثیر خارجی بینیازاست و بهیچ نوع پاداشی چشم ندوخته است؛حتیاگر منظور،صرفا سعادت غیر مادی و رضایت درونیمحض باشد.
{o18o} سوال مهمی که مطرح است اینکه آیا دین ونظامهای فلسفی،معیار اخلاقند یا خود علم اخلاقعملی(حکمت عملی)مایه سنجش و معیارمیباشد؟ علیرغم عقیده معتقدان به خدا و معاد که یکی ازریشهها و منابع علم اخلاق را وحی میدانند،امااین عقیده بدان معنا نیست که علم اخلاق مستقلنیست یا صرفا دینی است چرا که خداوند بهفراگیری طب و مهندسی و صنعت و کشاورزی وآنچه را که به حیات مربوط میشود،همانگونه امرمیکند که به نوامیس طبیعی در جهت وجودیافتنشان فرمان میدهد و نیز علم اخلاق با ویژگیعملیش،مسائل دیگر را مورد مقایسه قرار میدهد وخود مورد مقایسه قرار نمیگیرد و از اینرو از علوممعیاری و سنجشی محسوب میگردد.
o} &%06605DASG066G% و هدف از علم منطق،حفظ اندیشه از خطا درداوری و استنتاج است،هدف علم اخلاق هم،همان حفاظت انسان از خطا در رفتار است آنسانکه آدمی در اراده و عمل بدور از هوا و هوس و تقلیدکورکورانه به راه مستقیم گام گذارد و در یک کلام،هدف از هر عملی غیر از علم اخلاق،دوری از خطادر مسائل و قضایای مربوط به آن است اما هدف ازعلم اخلاق،ایجاد اجتماعی براساس سعادت ورهبری عدل،امنیت و تعاون برای حفظ زندگی ازفساد و ستمگریهاست و هر آنچه که جامعه را بهشقاوت و طغیان برمینگیزد."