خلاصه ماشینی:
"بنابراین آیا این شعر نیز در حد خود قدمت نسخه را تأیید نمیکند؟ از سوی دیگر قرینهء بالنسبه قابل اعتنای دیگری نیز هست که خاطر محتاط را به اواخر قرن هفتم و اوائل هشتم معطوف میکند و آن ابیاتی است که در هامش بعضی از صفحات نسخه،و به نوشتهء کاتب آن «مناسب»عبارات متن،آمده است،آنجا که خط این ابیات با متن مشابهتی دارد،ابیاتی است از سعدی،بدین ترتیب: (به تصویر صفحه مراجعه شود) ؟؟؟ترقیمهء نسخه اساس(کشف المحجوب) نماند به عصیان کسی در گرو که دارد چنین سیدی پیشرو [بوستان،دکتر یوسفی63/] علم چندانکه بیشتر خوانی چون عمل در تو نیست نادانی [گلستان،دکتر یوسفی071/] اگر به تحفهء جانان هزار جان آری محقر است نشاید که بر زبان آری [کلیات،فروغی،ص 226] گفتم ببینمش مگر این درد اشتیاق ساکن شود بدیدم و مشتاقتر شدم [همان945/:مگرم درد اشتیاق] اندرون از طعام خالی دار تا در او نور معرفت بینی تهی از حکمتی به علت آن که پری از طعام تا بینی [گلستان،همان59/] و سرانجام این چند بیت که خط آن با متن همانندی بیشتری دارد و مانند آن قصیده،آشنایی گوینده را با تعابیر قرآنی نشان میدهد: آرامش این دلها در ذکر خداوند است جز یاد وی آنچه هست بر پای همه بند است گر بیع کنی با حق قیمت بدهد چندانک جز او بنداند کس کان قیمت آن چند است پند من مسکین را بشنو به دل ای عاشق با ذکر خدا میباش کان ذکر ترا پند است اگر براستی کتابت ابیات سعدی از کاتب نسخه باشد،باید او را مأنوس و آموختهء شعر سعدی بدانیم،پیداست که این نوع انس و الفت با همهء آثار شیخ،در شرایطی طبیعی و عادی،از اواخر حیات آن بزرگ بدین سو،و پس از نشر آثار او به تناسب امکانات آن روز،یعنی اوائل قرن هشتم،امکان تحقق دارد."