چکیده:
مساله معلومات و گرایشات پیشین آدمی، مساله ای مهم در انسان شناسی و معرفت شناسی فلسفی است که در میان اندیشمندان شرق و غرب مطرح بوده است، عده ای وجود این ادراکات در انسان را پذیرفته و عده ای آنها را به کلی انکار نموده اند، در زبان دینی از این مساله به فطرت تعبیر شده است، متفکران مسلمان تحلیلهای وجودی و معرفتی خود را درباره فطرت و کیفیت آن بیان کرده اند، بنا به اهمیت و نقش تعیین کننده و سرنوشت ساز فطرت در بسیاری از مسائل انسانی و معرفت شناسی، ضروری است دیدگاههای اندیشمندان مسلمان در این زمینه تبیین و تحلیل گردد ، این مقاله با بیان نقش فطرت در معرفت شناسی به بررسی دیدگاه تفکیک در معرفت فطری ازمنظر حکما پرداخته است.
The question of previous knowledge and tendencies of man is an important issue in anthropology and philosophical epistemology which have been mooted among east and west thinkers. Some have accepted the existence of these perceptions for man and some have denied them entirely. It has been interpreted in religious language into innate disposition. Muslim thinkers have explained their existential and epistemological analyses about the innate disposition and its quality. Given to the importance and crucial and determinative role of innate disposition in human issues and epistemology، it is necessary to analyze and explain the Muslim thinkers' views in this field. Explaining the role of the nature in epistemology، this article has considered the theory of Separation School about natural knowledge in viewpoint of philosophers.
خلاصه ماشینی:
"نحوۀ پیدایش معرفت در تفکیک با جایگاه علم و عقل و رابطۀ آن دو با نفس ارتباط مستقیم دارد که باید در جای خود مورد ملاحظه قرار گیرند،بههرحال معرفت فطری مبدأ استغنا از تمام علوم بشری بلکه بطلان آنهاست: مرحوم میرزا معتقد به بطلان تمام علوم بشری و تباین آنها با علوم الهی است،به اعتقاد ایشان همۀ قضایای حقیقیه و خارجیه در علوم اصطلاحی باطل است(ر.
بطلان تعقل فلسفی در دیدگاه تفکیک تعقل به معنای فلسفی خود نه تنها راهگشای شناخت و معرفت خداوند نیست،بلکه از بزرگترین موانع معرفت خدا شناخته میشود و عقل فیلسوف نه تنها بهرهای در شناخت ندارد که همواره همآغوش و هم و خیال مورد نفی و طرد کلی است(اصفهانی،معارف القرآن:27)،راه دریافت معارف در این دیدگاه لا فکریگری و دوری از تعقل و بلکه دور ریختن تمام اندوختههای علمی بشری و صور و مفاهیم ذهنی است،زیرا تعقل بزرگترین حجاب است در شهود حقیقت.
1 بررسی مخالفت تفکیک با شهود عرفانی برخاسته ازتعصب معرفتی این گروره و انحصارگرایی تفکیک در روش است،ما درصدد اثبات اعتبار کشف نیستیم،اما بادی دانست که بنابر تحقیق،قرآن کریم و روایات این راه را به رسمیت شناخته و اعتبار شهود در جای خود مورد پذیرش عمدۀ دانشمندان اسلامی قرار گرفته است(مطهری،1380:147/5 و 1011/6)،البته کشف عرفانی نیازمند شرایط و معیارهای خاص است و اعتبار کشف بدان معنا نیست که هر شهودی در هر شرایطی حجت باشد،اما نفی کلی آن نیز قابل قبول نمیباشد(طباطبایی،1417:259/5،266 و 283؛مطهری،1380:936/6)."