چکیده:
در این مطالعه، زمان شروع واک (وی اۥتی) به عنوان یکی از مهمترین سرنخ های صوت شناختی در تمایز واکداری انسدادی های دهانی فارسی معیار از نظر درکی مورد بررسی قرار گرفته است. بدین منظور، دو نوع آزمون درکی «شناسایی» و «تشخیص» طراحی و با حضور 39 شرکت کننده اجرا شدند. جهت اجرای این آزمون ها از آواهای مصنوعی بهره گیری شد. نتایج به دست آمده نشان داد که وی اتی قویا با واکداری همبستگی دارد. همچنین نشان داده شد که زبان فارسی معیار در رده زبان های دمش قرار می گیرد یعنی زبــان هایی که از دو مقوله {بیواک نادمیده} و {بیواک دمیده} جهت تحقق آوایی تمایز واجی واکداری در جایگاه آغازین بهره می جویند. این آزمون ها همچنین درک مقوله ای وی اتی را در کلیه انسدادی های زبان فارسی نشان دادند. مرزهای مقوله به دست آمده از آزمون های درکی، نتایج آزمون های تولیدی را در خصوص رده بندی زبان فارسی معیار تایید کردند.
This study presents a perceptual analysis of voice onset time (VOT) as an acoustic correlate of voicing distinction in standard contemporary Persian. Absolute identification tasks and AX discrimination tasks were performed on synthetic syllables varying in VOT. The discrimination triads were made by pairing stimuli at one، two and three step intervals along the VOT continuum. Thithy nine native-speakers participated in the experiments. It was shown that Persian speakers differentiated voiced from voiceless stops in initial position by means of VOT. The category boundary effect appeared for all voiced-voiceless pairs i.e.، identification and discrimination d's were largest around the boundaries.
خلاصه ماشینی:
"از نظر اصولی،"مترجم ابتدا بهبررسی مقولات فرهنگی متن مبدأ و قیاس آنها با مقولات فرهنگی مقصد میپردازد و در خصوصانتقال این مقولات به ترجمه و یا جایگزینی آنها با مقولات فرهنگ مقصد تصمیمگیری میکند"(همان:182) اما به طوری که در بررسی روشهای ترجمه عناصر فرهنگی گفتیم،هنگامی که یک نمادیا ضرب المثل یا کنایه در هر دو زبان مبدأ و مقصد هم از نظر بازتاب مفهومی و هم از جهتشکل و تصویر احساسی و عاطفی به کار گرفته شده،یکسان باشد،جایگزینی معادل دقیق وهمسنگ آن در زبان مقصد(استفاده از روش الف)در اولویت قرار میگیرد.
در این زمینه برخی معتقدند که«اصطلاحات و ضرب المثلها هر کدام به عنوان یک واحدپیامی یا معنایی باید مورد توجه قرار بگیرند و آنچه برای مترجم مهم است پیام یا معنای هر واحدمیباشد نه معنای تحت اللفظی عناصر زبانی(لغوی و دستوری)تشکیلدهنده پیام.
5. نتیجه با توجه به آنچه گفته شد،میتوان به شش عامل مهم اشاره کرد که در گرایش مترجمان عربی-فارسی به اتخاد روش(ب)در ترجمه ضرب المثلها و کنایههای عربی(یعنی جایگزینسازیعناصر فرهنگ مبدأ با عناصری از فرهنگ خودی بدون توجه به ظرافتهای فرهنگی)مؤثر است: 1)تعمیم نابجای برخی نتایج به دست آمده در مطالعات ترجمه به موارد مشابه دیگر؛ 2)تعمیم نادرست برخی اصول ترجمه از یک زبان به سایر زبانها؛ 3)بیتوجهی به ظرافتهای فرهنگی کار ترجمه؛ 4)نگرانی از"سرازیر شدن عناصر فرهنگی از زبان مبدأ به زبان مقصد"(نک:ناظمیان1386 الف:28)؛ 5)سوء برداشت یا عدم انتقال مناسب پیام نویسنده(نک:همان و شهپرراد و حسینزاده 1384:31)؛ 6)احتمال کاهش تأثیر پیام نویسنده."