چکیده:
اثر منطقی المهجه در برخی فهرست نگاری ها از آثار منطقی، به ابن سینا نسبت داده شده است. از آن جا که فهم تطور منطق سینوی در گرو شناسایی و بررسی تمامی آثار منطقی وی است مسال? پژوهش حاضر بررسی صحت و اعتبار این انتساب است. در بررسی استناد هر اثر به مولفی، از روش های بررسی دست نویس ها و مستندات تاریخی، بررسی ساختاری، و تحلیل محتوایی می توان بهره جست. در مستندات تاریخی و دست نویس های المهجه مطلب قابل استنادی که موید انتساب یا عدم انتساب اثر به ابن سینا باشد به دست نیامد. بر مبنای تحلیل ساختاری، ساختار اثر متعلق به هیچ یک از سبک های منطق نگاری نیست و حتی در سیر تحولات منطق سینوی با لحاظ این که شیخ الرئیس در منطق نه بخشی آثاری دارد و آغازگر منطق دوبخشی است، جای نمی گیرد. در تحلیل محتوایی علاوه بر وجود کلماتی که در سایر آثار منطقی ابن سینا به چشم نمی خورند و اغلاط منطقی، مواردی متفاوت با آن چه در آثاری که انتساب قطعی به ابن سینا دارند به دست آمد که فرضی? عدم انتساب رساله به شیخ الرئیس را تایید می کند.
The logical treatise Al-muhja has been attributed to Avicenna in some bibliographies of logical treatises. Since a proper understanding of the development of Avicennian Logic rests on the identification and consideration of the entire corpus of his logical works، the task of the present study is to investigate the validity of ascription of this treatise to Avicenna. In carrying out an analysis of each treatise attributed to its author، viz.، the investigation of manuscripts، supporting historical documents، structural analysis، and content-scrutiny، one may derive scholarly benefit. Supporting historical documents and manuscripts of Al-muhja that might indicate whether or not it belongs to Avicenna are unconvincing. In light of the analysis of its structure، this work does not belong to the styles of any established mode of logical studies and what’s more، even after considering the developments of Avicennian Logic – that the Grand Master composed treatises belonging to the category of ‘nine-fold division of logic’ and pioneered the category of ‘bipartite division of logic’ – this work seems to be out of place. In the case of contents-scrutiny، taking into consideration those ‘words’ that are non-existent in his other logical treatises، logical errors، and instances of variances that this work has with the other known works of Avicenna، all ascertain the hypothesis of the nonattribution of Al-muhja to Avicenna.
خلاصه ماشینی:
"بر مبنای تحلیل ساختاری ، ساختار اثر متعلق به هیچ یک از سبک های منطق نگاری نیست و حتی در سیر تحولات منطق سینوی با لحاظ این که شیخ الرئیس در منطق نه بخشی آثاری دارد و آغازگر منطق دوبخشی است ، جای نمی گیرد.
در تحلیل محتوایی علاوه بر وجود کلماتی که در سایر آثار منطقی ابن سینا به چشم نمی خورند و اغلاط منطقی ، مواردی متفاوت با آن چه در آثاری که انتساب قطعی به ابن سینا دارند به دست آمد که فرضیۀ عدم انتساب رساله به شیخ الرئیس را تأیید می کند.
با توجه به تطور منطق سینوی در آثار مسلم ابن سینا، مقایسۀ ساختار المهجة با سایر آثار شیخ الرئیس ، زمان نگارش رساله از سوی مؤلف و یا عدم انتساب آن را مشخص می سازد.
از آن جا که این رساله در بین مجموعۀ رسائل ابن سینا جای دارد، در حاشیۀ آن عبارت «رسالة یسمی المهجة ایضا له » آمده است و نام دیگر رساله (البهجة فی المنطق ) که برخی فهارس به آن اشاره کرده اند به چشم نمی خورد.
از لحاظ ساختاری چینش مباحث اثر به شیؤە رایج در آثار ابن سینا و حتی ارسطو نیست و به علت این غربت در سیر تطور ساختاری منطق سینوی جای نمی گیرد.
٤. در آثار شیخ الرئیس استقرا به حکم به کلی به خاطر وجودش در جزئیات تعریف شده است (عیون الحکمة ، ١٠؛ المباحثات ، ٢٦١؛ شفا، مقدمه ، ١٥؛ القصیده المزدوجة ، ١٢؛ النجاة ، ١٠٦؛ الإشارات ، ٣٩) در المهجة این تعریف به شمارش تمامی انواع و انتقال حکم کلی آن ها به جنس تغیر یافته است ."